بسم‌الله الرحمن الرحیم عمرییست در شعرم پر از , اما , اگر , شاید خوف و رجائم را بفهمد یک نفر شاید تا خیمه ی سبزت چه چیزی میبرد ما را ؟ دست دعا , پای زیارت , چشم تر شاید وقت ملاقتت چه اوقاتیست معمولا ؟ در جمکرانت غرق ندبه یک سحر شاید نامم به گوشت خورده یا نه ؟ گرچه بشناسی ما را به نام عاشقان در به در شاید .... دیگر سراغی از منِ تنها نمیگیری دور و برت داری کسانی خوب تر شاید این سالها یا تو جوابم را نمیدادی یا من شدم چیزی میان کور و کر شاید من خسته ام من خسته ام من خسته ام خسته از اینهمه خوف و رجاء , اما , اگر , شاید . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7