⚠️ ماجرای جعلی مرتاض هندی و علامه طباطبایی! داستان مشهوری بر سر زبان ها است، و در برخی کتب آمده که خلاصه مرتاضی توانمند از هند به قم آمد و بسیاری از طلاب و از آن جمله سید موسی صدر را با اوراد یا نگاهش به هوا می‌برد. ولی در برابر آقای طباطبایی شدیداً درمانده شد، و نزدیک بود آقای طباطبایی با نگاهشان، مرتاض را قبض روح کنند! آقا محسن کمالیان، که تحقیقات مفصل و البته تألیفی تفصیلی در مورد زندگانی جناب سید موسی صدر داشته‌اند، پاسخی در این زمینه نوشته‌اند: 🔸 «طی روزهای گذشته قصه‌‌ای در برخی شبکه‌های مجازی منتشر شد که به‌مرتاضی هندی، امام موسی صدر و علامه‌ی طباطبابی مربوط بود. ناقل قصه را آیةالله العظمی سید موسی شبیری زنجانی معرفی کرده بودند. سال‌ها پیش نیز این قصه را دیده بودم و مطلب تازه‌ای نبود... در مورد صحت و سقم قصه تحقیق کردم: دوست فاضل و عزیزم، حجةالاسلام‌والمسلمین شیخ علی فاضلی، روز دوشنبه، ۲۵ فروردین ۱۳۹۹ش از آیةالله شیخ رضا مختاری، رئیس مؤسسه‌ی کتاب‌شناسی شیعه، برایم نقل کرد که وی مطلب را از خود آقای زنجانی سؤال و آن بزرگوار قصه را تکذیب نمودند. همچنین روز سه‌شنبه، ۲۶ فروردین، حجةالاسلام‌والمسلمین سید محمد شبیری، پسر آقای شبیری، تلفنی برایم گفتند که سال‌ها پیش قصه را از پدر سؤال و ایشان تکذیب کرده بودند. [بعد از این تکذیبیه] ناقلین قصه‌ی ساختگی مرتاض هندی، [یعنی مولف کتاب «ز مهر افروخته»، سید علی تهرانی] نام راوی را تغییر دادند! اول آیةالله العظمی شبیری زنجانی را راوی قصه معرفی کرده بودند، اکنون خطای خود را اعلام و مرحوم آیةالله سید مهدی روحانی را راوی شمردند (اینجا)! بزرگواری که دستش از دار دنیا کوتاه است و امکان تکذیب ندارد. انسان حقیقتاً در می‌ماند از این همه اصرار بر رواج جعلیات. تعویض ناشیانه‌ی نام راوی برایم تاکید مؤکدی است که قصه، اصل و فرعش دروغ است. سا‌ل‌ها خدمت مرحومان آیات معظم حاج سید مهدی روحانی و میرزا علی احمدی میانجی می‌رسیدم و از خاطرات‌شان درباره‌ی امام موسی صدر سوال می‌کردم. هرگز قصه‌ی جعلی مرتاض هندی را از آنها نشنیدم! ضمناً آیةالله العظمی شبیری زنجانی نزدیک‌ترین دوست مرحوم روحانی بود در قم. بیش از شصت سال عصر هر روز در منزل پدری امام موسی صدر با هم گعده‌ی علمی داشتند. هرگز نه خود نه دیگران، از ایشان چنین قصه‌ای نشنیدیم! مگر می‌شود مرحوم روحانی شاهد یا حتی صرفاً راوی چنین قصه‌ای بوده باشد، اما آقای زنجانی آن را از وی نشنیده باشد و تکذیب کند (اینجا)؟ خودتان فکر کنید! از دیگر دوستان نزدیک مرحوم روحانی، مرحوم سید احمد اثنی‌عشری بود و نیز مرحوم آیةالله العظمی موسوی اردبیلی. از این دو بزرگوار نیز هرگز این قصه‌ی جعلی را نشنیدم! در حالی‌که امام موسی صدر گل سرسبد و اسم رمز این حلقه‌ی علمی بود که از افراد مؤثرش نام بردم. هر کدام این بزرگان اگر شاهد و راوی چنین قصه‌ای بوده باشد، قطعاً برای دیگر اعضای حلقه تعریف کرده بود! غرض آنکه اصل و فرع قصه دروغ محض است و به‌نظرم اکنون دیگر مابقی منقولات مؤلف کتاب (ز مهر افروخته) را نیز باید با دیده‌ی شک و تردید نگریست.» @mkamalian1964 گویم فارغ از این‌که در این داستان مسئول جعل و سندسازی واقعاً کیست، امثال این نمونه‌ها در راستای تبیینِ چراییِ قلبِ سند‌ها توسط بعضی از راویان متهم متقدم نیز قابل توجه است، و در کنار پژوهش‌های تفصیلی که در زمینه سندسازی در حال انجام است، می‌تواند سودمند باشد. @gholow