گنجشکِ آستانه همایِ سعادت است جارو نمودنِ حرمِ تو لیاقت است دارُالشّفاست صحن تو یاسیّدالکریم بخشش در این حریمْ عجب نیست عادت است اینجا بهشت سینه‌زنان محرّمی‌ست کرب‌وبلایِ کشورِ دین و سیاست است بویِ بقیع می‌رسد از هر رِواق تو این بارگاه مَرهمِ زخمِ ولایت است شبهایِ جمعه بویِ خوش سیب ‌می‌رسد باور کنید فاطمه گرمِ زیارت است تفسیر رِیْ نِی و مِی و اشک است و بی‌کسی ری حکم نی‌نشینی و سنگ و قرائت است قاریِّ روی نی هدفِ سنگ و خیزران ناموسِ حق مسافرِ بزمِ جسارت است اشکِ رقیّه می‌چکد و ذکرِ العجل... آوایِ هر خرابه‌نشین تا قیامت است