📚نگاهی به پیشینۀ آموزش مداحی اهل‌البیت(علیهم‌السلام) نشان می‌دهد که درگذشته، آنچه مورد آموزش قرار می‌گرفته علوم و تجارب ادبی، از سوی اساتیدی بود که خود اغلب شاعر بودند و یا با حفظ کردن اشعار طولانی، به مهارتی در شعر رسیده بودند که می‌توانستند اشعار را نقد نمایند."علی آهی" از اساتید و شاعران این حوزه گفته است:«آن موقع این سبک و سیاق نبود که دستگاه‌های موسیقی را به مداح یاد بدهند؛ استاد، هر کسی را با توجه به استعدادش راهنمایی می‌کرد؛ صدایمان و سبکمان به درد خودمان می‌خورد؛ اگر می‌خواستیم تقلید از سبک کس دیگری بکنیم به زمین می‌خوردیم؛ آن موقع فقط اشکالات شعری را از ما می‌گرفتند؛ وگرنه نوع خواندن هرکسی خاص خودش بود...»(آهی، 1392، 12) و به نظر می‌رسد هم‌اکنون این دیدگاه صحیحی می‌تواند باشد و هرقدر رویکرد ادبی و شعری نسبت به موسیقی بیشتر می‌شود سطح انحرافات پایین‌تر می‌آید. در حال حاضر، دکلمه‌خوان‌ها که از آواز استفاده نمی‌نمایند و با شعر، مجلس خویش را مدیریت می‌کنند و مداحانی که اتکای آنها بیشتر بر شعر است تا آواز، بسیار موفق‌ترند و اساتید، می‌توانند کمک بیشتری در جهت تأثیربخشی بر مجالس به آنها بنمایند. در قدیم آنچه استاد از مداح انتظار داشت خواندن اشعار بود؛ آهی می‌گفت:«...ما تشویق می‌شدیم به شعر حفظ کردن و شعر را نزد استاد بردن و خواندن در مجالس؛ آن‌جا هم می‌خواندیم و ایرادمان را می‌گرفتند و اصلاح می‌کردیم. ما از ده سالگی شروع کردیم به مداحی و الان نزدیک هفتاد و دو سال هست که مداح هستیم و نزدیک به پنجاه و دو سه سال هم هست که شعر می‌گویم»(همان،10) او که هنرجویان بسیاری را در این راه تربیت کرد، سالها فقط با خواندن اشعار در مجالس به مداحی اهل‌البیت(علیهم‌السلام)می‌پرداخت؛ آهی می‌گفت:«ما از قدیم تا الان همۀ منبرمان را با شعر اداره می‌کردیم؛ مگر اینکه بخواهیم دوکلمه بگوییم که بین دو مطلب در شعر ربطی بدهیم»(همان،13)