من گریه می‌کنم که تماشا کنی مرا مانند طفل گمشده پیدا کنی مرا حجت قبول دلبر احرام بسته‌ام ای کاش در دعای خودت جا کنی مرا با گریه کردن این دل من زنده می‌شود دل‌مرده آمدم که تو احیا کنی مرا اسباب زحمتِ تو شده این گدا، ولی هرگز مباد از سر خود وا کنی مرا ای کاش امشبی که تو راهی مشعری همراه خویش راهی صحرا کنی مرا تو سفره‌دار گریه ماه محرمی چشمی پر اشک می‌شود اعطا کنی مرا؟ آقا قسم به چادر خاکی مادرت خواهم شریک گریه زهرا کنی مرا آیا شود که مثل شهیدان دم وصال با روی غرق خون شده زیبا کنی مرا بیت‌الحرام سینه‌زنان خاک کربلاست دارم امید محرم آنجا کنی مرا همراه خویش زائر شش گوشه‌ام کنی مسند نشین عرش معلا کنی مرا ای روضه‌خوان تنگ غروب منا بیا پرچم به دوش ماتم کرب و بلا بیا حاجی فاطمه شده صحرانشین خدا صاحب حرم دگر بشود از حرم جدا قاسم نعمتی