کبوتر دل بوی مدینه آید از، کرب و بلات یا حسین گشته مدینه ی دلم صحن و سرات یا حسین اجر دهد به شاعر و ، اجر دهد به مادحش فاطمه چون که بشنود مدح و ثنات یاحسین سوی حرم دویده ام می چکد اشک دیده ام بهر لبان تشنه و ، بهر عزات یا حسین گاه بقیع می رود،  گاه به کربلا دلم در همه حال باشدم ، حال و هوات یا حسین می رسد از مدینه و، مقتل غرقِ خون تو ناله ی زار زینب و، سوز صدات یا حسین هرچه کنم نمی رود، از دلِ لاله گون من روی کبود مادر و، رأس جدات یا حسین آه که همچو مادرت، با غم و اشک خواهرت سوخت به یاد حنجرت، آب فرات یا حسین «یاسرم» و درین میان می زند آتشم به جان هم که رثای مادر و ، هم که رثات یا حسین ** ✍محمود تاری «یاسر»