قصیدۀ «امیری فیروزکوهی» دربارۀ حمایت از فلسطین و مبارزان در برابر ستم و ظلم رژیم کودک کش صهیونیستی (اسرائیل)(1) —————- ای مسلمانان شما را فتح و نصرت یار باد فتح و نصرت یارتان در صلح و در پیکار باد مرد عدل و حق شما بودید در هر جنگ و صلح مرد عدل و حق و جنگ و صلح را حق یار باد حربتان در سِلم دنیا بود و دنیا رامتان سِلمتان در نظم عالم بود و عالم‌دار باد کیست اسرائیل جز ایل اسیر مکر خویش یارب این ایل اسیر مکر، مکر اوبار(2)باد صلح را گر رحمت و رحم شما در کار بود جنگ را هم سطوت و قهر شما در کار باد شبه عزرائیل آمد نام نکبت بار او هم ز عزرائیل باد این نام نکبت بار باد گر دو روزی چشم زخم خصم دیدید از فریب چشم خصم از زخم تیغ و تیرتان خونبار باد صیحۀ عدوان صهیونیست از هر سو بلند صیحۀ عدوان صهیون صیحۀ کهسار باد آنکه اسلامش ز هر خواری به عزت پاس داشت خوار می‌دارد کنون اسلامیان را خوار باد وعدۀ حق ذلت او بود و حق را خُلف نیست کاین چنین عزت بدین خواری مذلّت بار باد این دغل با مکر سیّ‌ء بس گریبان‌ها درید مکر سیّی‌ء هم گریبان‌گیر این غدّار باد جمعی از ابنای ابراهیم بی‌زنهار کشت کشتۀ ابنای اسماعیل، بی‌زنهار باد کور کرد از کین پدر را و برادر را فروخت جان فروشِ خویش هم با درهم و دینار باد آنچه رفت او را ز بُخت‌النصر بابل از نکال همچنان اخلاف بابل را همان رفتار باد بود هر آسانشان دشوار و آسان می‌گذشت یارب اکنون نیز هر آسانشان دشوار باد ای مسلمانان به هر جنگ از نزاع دین و کفر جانتان هشیار و دل بیدار و پا سُتوار باد فتح دنیایی شما کردید ، آن نقل این کتاب آن‌چنان بسیار کردید ، این‌چنین بسیار باد هر جنایتکاری از تزویر در کین شماست مرگ بر تزویرگر، اُف بر جنایتکار باد طعمۀ مور شما بود این گروه مارخوی تا ابد مور شما را طعمه‌ها زین مار باد آنکه دیروزش خصیمی بود و امروزش حبیب از فریب اوست کارش زار و دائم زار باد آنکه عیسی را به دار خصم دید و لب گزید خون عیسی را زما خواهد سرش بر دار باد ای دریغ از عزت تنزیه اسلام ای دریغ خوار باد آن کافر از کفران عزت خوار باد یاد از آن سردار اسلام(3) آن فتوت‌های او این شقاوت‌پیشگان را شرم از آن سردار باد غازی اسلام را آن سِلم را و این ستیز این تقابل کفر و دین را آیت کردار باد هر دو یار ظلم و عدوانند با هم زین قِبَل دشمن حقند و حق از دشمنان بیزار باد هرکجا قومی‌ست در بیماری از آزار و ضعف این دو را در جان‌ستانی بین که جان بیمار باد گر نیند آن غازیان اکنون قضای حق به جاست از قضای حق شما را غزوه با کفار باد برکنید از بیخ و بن آن ظالمی را کز خدای شاخ و برگ زندگی بی‌بار و دل پر بار باد غزوۀ بدر و حنین و خندق و خیبر به چشم امتیاز حق ز ناحق بود و در تکرار باد آن فلسطینِ کهن، فلسی از اموال شماست فلس اموال شما محسود هر بازار باد وان اسیران جدا از خان و مان خویش را راه رجعت در طریق خان و مان هموار باد اشک چشم مردم آواره اطفالی یتیم سیل بی‌زنهار صهیون‌خوار طوفان‌وار باد از شما بود آنچه این ظالم به یغما بُرد و خورد کس نگوید ظالم از مظلوم برخوردار باد خاک بالین شما را نقش پای مصطفی‌ست نقش پای مصطفی تاج سرِ احرار باد خاک پای مصطفی وانگاه رجس اهل کفر سجده‌گاه پاک دینان پاک ازاین اقذار باد نامتان هرگز مباد آلودۀ ننگ شکست عار باد از ننگ بدنامی شما را عار باد وان بداندیشان مذلّت‌پیشۀ شیطان فریب جفت سرگردانی دیرینه در اقطار باد گرم کار ندبه‌ای در سایۀ دیوار بود(4) همچنان نقش زمین چون سایۀ دیوار باد باب مفتوحش برون از تیه(5) باب حطّه(6) بود خطّۀ حکمش ز خط وی همان مقدار باد وز صدوقی تا فریسی(7) خیل احبارش به صدق با اسیران قریظی(8) شهرۀ اخبار باد گرچه ما را پای در خوابست و دل در اضطراب لیک چشم دل به دیدار شما بیدار باد گر به ظاهر دور از آن مضمار و معذوریم ما لختی از جان و ضمیر ما در آن مضمار باد هم ز دل‌های مشبّک در غم و درد شما مر تن و جان شما را درعی از اذکار باد همرهی را گر نمی‌شاییم در راه جهاد همدلی از ما قبولِ حق به استغفار باد عزمتان را بی‌فرار از فرّ یزدانی به رزم کرّ و فرّی خیبری چون حیدر کرّار باد در ذهاب بی‌ایاب دشمنان از خاکتان مذهب مختارتان از احمد مختار باد ——————— (امیری فیروزکوهی1389، 2: 54-50) ——— منبع:امیری فیروزکوهی، کریم. 1389، دیوان امیری فیروزکوهی(سه جلدی)، به کوشش امیربانوی امیری فیروزکوهی، تهران:زوّار. —- توضیح بعضی کلمات، عبارات، اسامی و...: 1.این شعر در جریان جنگ رمضان( 6 سپتامبرسال 1973میلادی-15شهریور1352شمسی)، میان مصر و اسرائیل سروده شده است. 2.اوبار=بلعیدۀ به مکر 3.صلاح‌الدین ایوبی 4.دیوار ندبه در بیت‌المقدس، مربوط به یهودیان 5.تیه:بیابانی در شبه جزیرۀ سینا که قوم موسی در آن گم و هلاک شدند. 6.باب حطه:یکی از درهای بیت‌المقدس 7.صدوقیان و فریسیان دو دسته از علمای دین یهودند.