👈مخصوص اول و آخر مجلس
فاتحهای چو آمدی بر سر خستهای بخوان
لب بگشا که میدهد لعل لبت به مرده جان
آنکه به پرسش آمد و فاتحه خواند و میرود
گو نفسی که روح را میکنم از پیاش روان
ای که طبیب خستهای روی زبان من ببین
کاین دم و دود سینهام بار دل است بر زبان
بازنشان حرارتم زآب دو دیده و ببین
نبض مرا که میدهد هیچ ز زندگی نشان
✍حافظ