نوحه ایستاده شیخُ الْائمه گشته مسموم کین مدینه شد با غم و محنت قرین سینه ها در نواست مدینه کربلاست ماتمسرا شد بیت صادق شد کشته آن قرآن ناطق بقیة الله ، آجرک الله شهر مدینه شهر ماتم شده بار دگر ماه مُحرّم شده دل به غم مبتلاست مدینه نینواست شد قلب عالمی پریشان موسی بن جعفر گشته نالان بقیة الله ، آجرک الله یارب تویی شاهد که ظالمانه آورده هجمه دشمنش به خانه زد شرر بر دلش بر دل و محفلش آتش گرفته خانه ی او بام و در کاشانه ی او بقیة الله ، آجرک الله آن که بُوَد عزّت و جاهش رفیع شد پیکرش نهان به خاک بقیع دل شده سوی او زائر کوی او ماییم گَرد تربت او گریه کُنان غربت او بقیة الله ، آجرک الله ..... ** ✍🏻محمود تاری «یاسر»