زمزمه اربعین
برادر جان آمدم به سفر
در دیار خطر مانده ام تنها
به خون غلتان گشته پیکرتو
در برابر تو شمر بی پروا
کُشد از کین نوجوانت را
زند سیلی کودکانت را
ای حسین جانم ای حسین جانم
۰۰۰۰۰۰۰
حسین جانم خم شده کمرم
خون شده جگرم از ره بیداد
ز راه کین کشته شد پسرت
نور چشم ترت اکبر ناشاد
به دل شور و ناله ها دارم
به خون غلتان لاله ها دارم
ای حسین جانم ای حسین جانم
۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
شده کشته یادگار حسن
غمگسار حسین قاسم داماد
ز جور این ظالمان دغا
عاملان جفا داد و صد فریاد
زنند آتش خیمه گاهت را
به خون شویند خیمه گاهت را
ای حسین جانم ای حسین جانم
۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
ابوالفصل آن یار و یاور تو
میر لشگر تو آن علمدارت
شده از کین پاره پاره بدن
ای برادر من مهربان یارت
جدا گشته دستش از پیکر
شدم من بی مونس و یاور
ای حسین جانم ای حسین جانم
۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
حسین جانم بر یتیمان تو
بر عزیزان تو گو چه چاره کنم
در این راه شام و کوفه بگو
بر شکسته دلان چون نظاره کنم
به خوان قرآن از《فرازِ》نی
کنم من راه اسیری طی
ای حسین جانم ای حسین جانم
...........
بر گرفته از کتاب فریاد عطش، اثر استاد مردانی