آغوش وا کرده زمین امشب برای تو گل می دهد باغ علی با خنده های تو قد می کشد نور از نگاهت تا خود خورشید در آسمان پیچیده عطر آشنای تو از بس که رسمت مهربانی بوده با مردم گردیده حتی دشمنت هم مبتلای تو آیینه ی حسنی و رسمت جود و احسان است بی شک ملائک بوده اند عمری گدای تو می لرزد آری شانه عرش خدا وقتی سر می‌گذارد درد روی شانه های تو در گوش صبرت خوانده دنیا قصه ی غم را کی می تکاند بغض ها را از صدای تو نان و نمک از سفر لطف تو میجوییم ما سائلان سفره ی مشکل گشای تو چشم تماشای زمین از گنبدت خالیست باید حرم بر پا شود در دل برای تو