بسم الله الرحمن الرحیم
بحمدالله جلسه هفتاد و یکم انجام شد .
مقرر محترم صدیق ارجمند حجت الاسلام رضایی در تبیین و توضیح موضوع بحث فرمودند :
این بحث در کلمات دیگران هم وجود دارد مثلا مرحوم شیخ انصاری ره در رسائل در بحث استصحاب شرایع سابقه قائل به عدم انحلال شدند لکن اسمی از این عنوان نیامده است اگرچه مرحوم شیخ اعظم ره در بحث تنجز علم اجمالی در جایی که ابتلاء وجود ندارد قائل به عدم تنجز شده است و این از ثمرات قول به انحلال است.
اما در کلمات مرحوم امام ره واضح و صریح بیان شده است لذا این بحث منتسب به ایشان شده است که مقررین بحث ایشان در عین اختلاف در تفسیر کلمات ایشان بحث را منقح و توضیح داده اند .
تفسیر انحلال : مولی در خطابات عام ، خطاب را روی عنوان می برد مثل یا ایها التاس و عنوان چون وجود ذهنی است به حیث حکایت آن از افراد ، حکم بر او آورده است و عنوان پل و رابط برای رسیدن حکم به افراد است البته اختلاف در بین انحلالیون در نحوه تعلق حکم به این عنوان و افراد وجود دارد لذا مرحوم نائینی ره نحوه تعلق را به نحو سرایت و شاگرد ایشان مرحوم آقای خویی ره آن را به نحو حکایت می داند .
مرحوم شهید صدر ره هم با اینکه انحلالی است لکن تعدد را در جعل و مجعول نمی آورد بلکه در توهم جعل می آورد که شاید بتوان نحوه سوم در تعلق حکم به عنوان و افراد دانست .
اما در عدم انحلال یا همان خطابات قانونیه یا قائلیم حکم بر طبیعت آمده کما اینکه در کلمات برخی از مقررین کلمات مرحوم امام خمینی ره آمده یا قائلیم حکم بر طبیعتی که عده قابل توجه از آن منبعث می شود آمده که همان لحاظ اجمالی افراد نام دارد بخلاف انحلالیون که تک تک افراد را مورد و موضوع حکم می داند .
ثمرات متعددی در این تفاوت نحوه تعلق حکم بر عنوان بار می شود مثل اینکه طبق خطابات قانونیه اموری مثل علم و قدرت شرط تنجز است نه فعلیت بخلاف مسلک انحلال و در مسلک عدم انحلال (خطابات قانونیه) جعل و فعلیت در یک مرحله است بخلاف انحلالیون .
اما اشکالات مرحوم امام خمینی ره به انحلال :
1)اگر در جایی موضوع فعلی نشود حکم هم فعلی نمی شود و در مقام جعل می ماند مثلا اگر قدرت نیاید حکم هیچگاه فعلی نمی شود پس اولا طبق مسلک انحلال تفویت قدرت جائز است و ثانیا برائت از شک در قدرت جاری میشود .
2)بین علم و قدرت فرقی از لحاظ شرط بودن نیست پس می توان نسبت به جاهل هم برائت از حکم جاری کرد لذا از توابع انحلال این است که قائل به عدم اشتراک عالم و جاهل شویم .
3)اگر انحلال در انشائیات صحیح است در جملات اخباری هم باید صحیح باشد لذا یک خبر کذب باید منحل به کذبهای متعدد و به تبع عقابهای متعدد شود .
4)بنابر مسلک انحلال غرض از تکلیف انبعاث است و بنابر عدم انبعاث باید تکلیف برداشته شود مثل عصات که منبعث از تکلیف نمی شوند .
5)طبق انحلال اگر قائل به عدم تکلیف باشیم باید حداقل طبق نظریه مرحوم شیخ اعظم ره در انتزاع حکم وضعی از تکلیفی حکم وضعی را هم در آن قائل نباشیم پس اگر خمر مشکوک در محل ابتلاء نباشد باید آن را طاهر دانست .
6)طبق این مسلک غرض از تکلیف در نائم و ساهی وجود ندارد لذا قضاء هم واجب نیست مگر آنکه امر خاص داشته باشد مثل نائم .
سپس مقرر محترم به صورت اجمالی به جوابهای اعلام از این اشکالات اشاراتی کردند و پاسخ برخی اشکالات جمع حاضر را ارائه کردند .