ای گرفتاران عالم اسم اعظم ، مسلم است آن که از دل های مردم می برد غم مسلم است ذکر بسم الله ِ ما در هر محرم،  مسلم است اولین قربانی سلطان عالم مسلم است چون ابوفاضل حسابش از همه یاران جداست اجر گریه در عزایش با عمویش مرتضاست آن که یاد عاشقان داده هنرها مسلم است آن که تنها رو به رو شد با نفرها مسلم است آنکه بوده مَحرم خیرالبشرها مسلم است آنکه نذر دین حق کرده پسرها مسلم است اولیاء الله را شان رفیعش آرزوست خوش به حالش اولین گریه کنش ارباب اوست نایب ارباب ما دارد تماشا هیبتش کوفه را یاد علی انداخت کوه غیرتش یک تنه یک شهر را انداخت از پا همتش کم نشد با کوچه گردی ذره ای از عزتش مانده تنها باز اما از حسین دم می زند عشق او آتش به مکر کل عالم می زند کرد سنگ حیله از هر سو نشانش ، آه آه مثل بیدی گشت لرزان ، سرو ِ جانش آه آه کشت او را کوفه و آهنگرانش آه آه کرد تیر حرمله قامت ،کمانش آه آه قدّ ِ یک کوفه مصیبت در دل او جا گرفت قبل اصغر ، این سه شعبه جان مسلم را گرفت کوفه شد بازار تیر و نیزه و شمشیرها کرد در یک شب به قدّ ِ سالها ، تغییرها می کند شیطان از آیات خدا تفسیرها گرگ ها را مست گردانده طمع بر شیرها دین شده قربانی دینارهای بی شمار پیر مردی گفت می آید عصای من به کار حرف دنیا ، حرف کینه ، حرف خشم از حیدر است آنچه مانده بهر مسلم ، خستگی بر پیکر است روز و شب نُقل محافل ،قیمت هجده سر است آه ،معجر آخرین قول پدر بر دختر است کوفه در فکر اسارت بردن آزاده هاست کعب نی ها تشنه ی دیدار کعبه زاده هاست باغبان، نخل امیدش گشت ، قربانی ِ سیل کوفه ظلمت خواه شد ، جای قمر ،جای سهیل راه باطل را به حق ترجیح داد از روی میل چه عمودی هست در دست حکیم بن طفیل تسلیت عباس جان ، بی سر شده هم سنگرت کار شد دشوارتر ، جان تو ،جان خواهرت @shia_poem