#خاطره
شهید ایرج مکوندی اولین فعالیت خود را در سال ۱۳۶۰ با حضور خود در پایگاه شهید هنری آغاز کرد. یادم هست زمانی که حضورش در پایگاه تثبیت شد از من خواست که در پایگاه کتابخانه ای ایجاد شود و مسئولیتش را خودش به عهده بگیرد تا بتواند نوجوانان منطقه اطراف پایگاه را جذب کتابخانه و پایگاه کند و حقا با تلاشهایی و که کرده بود کتابهای زیادی را جمع آوری کرد و بچه های محله را تشویق و جذب پایگاه نمود.
ایشان ظاهری ساده و دلنشین داشت بیشتر یک پیراهن سفید و شلوار فرم ارتشی به تن می کرد، در مقابل دوستان همیشه با تبسمی بر لب و شوخ طبعی سخن می گفت .بیشتر اوقات خود را در پایگاه می گذراند بسیاری از مواقع که به ایشان می گفتیم جهت سرکشی به خانه برود توجه ای نمی کرد و با فعالیت در کتابخانه و مطالعه و آموزش اسلحه به بچه های عضو کتابخانه همت می ورزید.
در نماز خواندن بی آلایش بود و بهتر بگویم تواضع داشت و خواندن قرآن بعد از نماز را برای خود پسندیده و به صورت عادت درآورده بود.
با به شهادت رسیدن چند نفر از اعضای پایگاه ایرج به ناگهان اراده نمود تا عازم جبهه گردد و در روز اعزام با تبسم همیشگی با بچه های پایگاه خداحافظی کرد و تا زمان شهادتش کمتر به مرخصی می آمد و از فعالیتش در جبهه به ندرت سخن می گفت و در همان مدت کمی که به مرخصی می امد ترجیح می داد تا اوقاتش را بیشتر در کنار بچه های پایگاه سپری نماید چون با تلاش و پیگیری هایش افراد زیادی را با ایجاد کتابخانه جذب پایگاه کرده بود و موجب شد تا پایگاه شهید هنری یکی از برترین پایگاههای بسیج در سطح شهرستان معرفی گردد و نیروی زیادی از طریق پایگاه به جبهه اعزام شدند و پایگاه در این راه شهدای زیادی را تقدیم انقلاب اسلامی نمود یادشان گرامی و جاوید باد
✍علیرضا نورآبادی از دوستان شهید
📚کتاب آن سوی اروند
#شهید_ایرج_مکوندی🕊
🆔
@shohada_masjedsoleiman