*داستان دنباله دار هر روز یک قسمت* * * * * * کاکا علی معتقد بود که یک رزمنده نباید دل بستگی داشته باشد تا هرگاه که لازم شد بتواند قید همه چیز را به راحتی بزند و از تعلقاتش دل بکند او اعتقاد داشت که رزمنده‌ای که لیاقت شهادت پیدا می کند روحش به سبک ترین حالت رسیده و کمتر این دلبستگی ها را دارد و در این مسئله خیلی روی خودش کار می کرد.او سعی می‌کرد خواسته‌ها و متعلقاتش برای خدا باشد و اگر خداوند چیزی را از او گرفت ناراحت نشود.شاید هم می‌خواست به آنها تمرین فرمان پذیری و اطاعت پذیری از فرمانده را بدهد و امتحانشان کند. خلاصه هر دلیلی داشت یک بار بچه ها را جمع کرد و گفت:کسانی که به این حرف اعتقاد دارند که اطاعت از فرمان ده اطاعت از امام است یادشان باشد از این لحظه به بعد برای بچه های تخریبچی خوردن چای ممنوع است» حرف حرف کاکاعلی بود و نباید روی زمین می افتاد این بود که بچه‌ها آمدند قند و چای و استکان ها و کتری های سیاه شان را تحویل دادند.شهید کاظم شعبه ای می‌گوید قرار و تعهدی که به حرفش داشتیم چای نمی خوردیم تا اینکه یک روز آقای همتی که مسئول تدارکات لشکر بود از من خواست که برای گرفتن مقداری و سایر تدارکاتی یک سر برم پیشش. رفتم دفتر چای گذاشت جلوم و تعارفم کرد. من که روی من شد قضیه را بگم مجبور شدم روزه چایم را بشکنم.چایی که خوردم به عذاب وجدان گرفتار شدم مجبور شدم سراغ کاکاعلی بروم و به عذرخواهی وا کنم. کاکا علی سر را بالا گرفت نگام کرد و با لبخندی گفت:عیبی نداره کاکا حالا که با این صداقت جلو اومده من میبخشمت اما برو از خدا هم معذرت خواهی کن. شهید کاظم اکبری با تاسف سری تکون داد و در ادامه گفت:راستش را بخواهید سوختم اگر صد تا توی سرم زده بود بهتر از این حرفش بود. البته بعدها کاکاعلی با خیلیا به جای اعتیاد دارند و در حین عملیات سایت شرایطی پیش بیاد که چای گیرشون نمیاد و دچار سردرد و بیحالی بشن و این برای رزمنده عیبه. شاید هم آدم اسیر بشه و اینجا خبری از چای نباشه .این که برای تقویت اراده لازم آدم از کم شروع کنه که بتونه عادت های بد و بزرگ هم کم‌کم کنار بگذارد. 🌿🌿🌿 آرزوی بزرگ شهید حسین ایرلو این بود که پایگاه تخصصی مخصوص بچه های تخریبچی در شهر های پشت جبهه تشکیل دهد تا جذب و شناسایی نیروهای تخریبچی از آن طریق انجام شود.این آرزو در سال ۱۳۶۴ با کمک شهید ناظم پور و حمایت‌های حاجی عبداللهی قبل از عملیات والفجر ۸ در جهرم برآورده شد و در امامزاده خیابان عبرت پایگاه تشکیل یافت. از آن زمان بچه ها بیشتر با هم وصل شدند. گردان تخریب سخت ترین جای لشکر بود و آدم هایی با خصوصیات ویژه می‌طلبید. بعدش صبور نترس با ایمان مخلص..وقتی یک گردان رزمنده وارد فضای جبهه می‌شد فقط یکی دو نفر به واحد تخریب می رفتند.این بود که با توجه به خطرات کار تخریب، شهادت و مجروحیت از آن ناحیه دست و پا زیاد بود و باید نیروهای تازه‌نفس جایگزین شدند.وجود پایگاه تخصصی تخریب در شهرها می‌توانست تامین کننده نیروی تخریب چی لازم باشد. ابتدا جانباز شهید احمد کارگر فرماندهی پایگاه را به عهده گرفت.در آغاز کار خیلی مشکل بود اما به همت جلال جعفرزادگان ،شهاب صابر ،مسعود عضدی ،صادق شبیری، شهید کاظم شبیری، خلیل رستگار و خیلی از بچه های دیگر که مسئولیت ها را به عهده گرفتند پایگاه راه افتاد و تا کنون منشاء برکات فراوانی بوده است. گویی هنوز شهید حسینی لو و عبدالعلی ناظم پور فرمانده پایگاه سیدالشهدا هستند.کاکا علی خود را ملزم کرده بود که هرگاه به مرخصی آمد بیشترین وقتش را به بسیجیان پایگاه سیدالشهدا اختصاص دهد.و با برگزاری کلاس های مختلف آنها را با انواع مین و نحوه کاشتن یا خونسازی آن آشنا کند.از جمله تدبیر های او این بود که بچه‌ها را در کوه‌های اطراف جهرم به اردو ببرد تا کم‌کم دور ماندن از خانواده و نحوه زندگی گروهی و مشکلات آن را یاد بگیرند از برنامه‌های معنوی و تفریحی ورزشی هم استفاده کنند. ❤️❤️❤️❤️❤️❤️ در ایتا @shohadaye_shiraz 🌿🌿🌹🌿🌿🌹🌿🌿