✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️چرا اسلام سرپرستى خانواده را به مرد سپرده است؟ 🔹، یک واحد کوچک اجتماعى است و همانند یک اجتماع بزرگ باید رهبر و سرپرست واحدى داشته باشد؛ زیرا رهبرى و سرپرستى دسته جمعى که زن و مرد مشترکاً آن را به عهده بگیرند، مفهومى ندارد، در نتیجه مرد یا زن یکى باید «رئیس» خانواده، و دیگرى «معاون» و تحت نظارت او باشد؛ قرآن در آیه ۳۴ سوره «نساء» تصریح مى کند که: مقام سرپرستى باید به مرد داده شود، مى فرماید:«الرِّجالُ قَوّامُونَ عَلَى النِّساءِ»؛ (مردان سرپرست و نگهبان زنان هستند) .البته مقصود از این تعبیر، استبداد، اجحاف و تعدى نیست، بلکه منظور رهبرى واحد منظم، با توجه به مسئولیت ها و مشورت هاى لازم است. 🔹این مسأله در دنیاى امروز بیش از هر زمان، روشن است که اگر هیئتى (حتى یک هیئت دو نفرى) مأمور انجام کارى شود، حتماً باید یکى از آن دو، «رئیس» و دیگرى «معاون یا عضو» باشد، و گر نه هرج و مرج در کار آنها پیدا مى شود. سرپرستى مرد در خانواده نیز از همین قبیل است، و این موقعیت به خاطر وجود خصوصیاتى در مرد است؛ مانند ترجیح قدرت تفکر او بر نیروى عاطفه و احساسات. به عکس زن که از نیروى سرشار عواطف بیشترى بهره مند است، و دیگرى داشتن بنیه و نیروى جسمى بیشتر، که با اوّلى بتواند بیندیشد و نقشه طرح کند و با دومى بتواند از حریم خانواده خود دفاع نماید. 🔹به علاوه، تعهد او در برابر زن و فرزندان نسبت به پرداختن هزینه هاى زندگى و پرداخت مهر و تأمین زندگى آبرومندانه همسر و فرزند، این حق را به او مى دهد که وظیفه سرپرستى به عهده او باشد. البته ممکن است زنانى در جهات فوق بر شوهران خود، امتیاز داشته باشند، ولى: قوانین به تک تک افراد و نفرات نظر ندارد، بلکه نوع و کلى را در نظر مى گیرد، و شکى نیست که از نظر کلى، نسبت به زنان براى این کار آمادگى بیشترى دارند، اگر چه زنان نیز وظایفى مى توانند به عهده بگیرند که اهمیت آن مورد تردید نیست. 🔹جمله هاى بعد اشاره به همین حقیقت است؛ زیرا در قسمت اول مى فرماید:«بِما فَضَّلَ اللّهُ بَعْضَهُمْ عَلى بَعْض»؛ (این سرپرستى به خاطر تفاوت هايى است که خداوند از نظر ، روى مصلحت نوع بشر میان آنها قرار داده). و در قسمت دیگر مى فرماید:«وَ بِما أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوالِهِمْ»؛ (و نیز این سرپرستى به خاطر تعهداتى است که در مورد انفاق و پرداخت هاى مالى در برابر زنان و خانواده بر عهده دارند). ناگفته پیدا است؛ سپردن این وظیفه به ، نه دلیل بالاتر بودن شخصیت انسانى آنها است، و نه سبب امتیاز آنها در جهان دیگر؛ زیرا آن صرفاً بستگى به تقوا و پرهیزگارى دارد، همان طور که شخصیت انسانى یک معاون از یک رئیس ممکن است در جنبه هاى مختلفى بیشتر باشد، اما رئیس براى سرپرستى کارى که به او محول شده از معاون خود شایسته تر است. 📕تفسیر نمونه، آيت الله العظمى مکارم شيرازى، دار الکتب الإسلامیه، چاپ چهل و دوم، ج ۳، ص ۴۶۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) منبع/تبیین 📡 پایگاه خبری تحلیلی وَرْاُئوی 🕯 میعادگاه شهدای وَرجُوی @varjovi @shohadayevarjovi