🎯نگاهی به نوآوریهای ابوالاعلی مودودی در اندیشه سیاسی اهلسنت
✂️برشهایی از متن:
🔹مودودی مانند بسیاری دیگر از مصلحان مسلمان، علت عقبماندگی مسلمین را انحطاط معرفت دینی میدانست. لذا سعی کرد معرفت دینی موجود را به چالش کشیده و تحولی در آن به وجود آورد. نقطه آغاز این تحول، تحول در فهم معنای اصطلاحات اساسی قرآن کریم و به دنبال آن پیریزی نظریهای سیاسی بدیع در فضای فکری اهلسنت بود.
🔹تمام حرف مودودی این بود که انبیا آمدهاند تا مردمان را از بندگی انسانها آزاد کرده و به بندگی خداوند برسانند. این همان اصلی است که ستون نظریه سیاسی اسلام بر آن نهاده شده است. یعنی نظامی که در آن تمامی وجوه سلطه، قدرت و قانونگذاری از دست بشر – چه به صورت فردی و چه به صورت اجتماعی – خلع شود و هیچ کس حق نداشته باشد که بشری مثل خود را مطیع خود گرداند و یا اینکه به وسیله ایجاد قانون او را برای تبعیت از خود رام کند.
🔹از دیگر نوآوریهای مودودی، تحول در مفهوم «خلافت» است. او به آیه شریفه «وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الأرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ» (نور، 55) استناد کرده و معتقد است که خطاب خداوند در این آیه به شخص، طبقه و یا قشر خاصی نیست، بلکه به تمامی مومنان است. لذا خلافت متعلق به همه مومنین است و همه آنها واجد مقام خلافت بوده و هریک سهمی در خلافت مسلمین دارند. در این دیدگاه «مومنین»هستند که خلیفه پروردگارند نه یک شخص خاص.
🖇متن کامل:
https://rizy.ir/CwHz
#ابوالاعلی_مودودی
#اندیشه_سیاسی_اهل_سنت
📗 شعوبا، پایگاهی برای آشنایی با جامعه و فرهنگ ملل مسلمان:
@shouba