جانم خیال شد به خیالِ خیال دوست دل بی‌قرار گشت به عشقِ وصالِ دوست هر کس به آرزوی جمال است در جهان مائیم و آرزوی خیالِ جمالِ دوست مردم ندیده‌اند و گر سرو راستین بر جویبار دیدهٔ ما چون هلالِ دوست ما را کمال نیست به خود ای عزیز ما داریم ما کمال ولی از کمال دوست