کارش میان معرکه بالا گرفته بو‏د شمشیر را به شیوه ی مولا گرفته بود ‏تنها میان مردم بیعت فروش شهر ‏انبوه کینه دور و برش را گرفته­ بود   ‏دلواپسِ غریبیِ امروز خود نبود ‏اما دلش به خاطر فردا گرفته ­بود   ‏دیدی که از ارادت دیرینه ی حسین ‏یک کوفه زخم در بدنش جا گرفته ­بود؟   ‏با سنگ پای بیعت او مهر می زدند ‏باور نکرد از همه امضا گرفته ­بود   ‏این شهر خواب بود و ندانست قدر او ‏او شب برای مردمش احیا گرفته­ بود   ‏جرمش چه بود؟ نسبت نزدیک با علی ‏أن شعله ­ها برای همین پا گرفته بود   محمد ارجمند علیه السلام https://eitaa.com/sobhehoseini