بعد از شهادت همسرم، دستم خالی و مستاجر هم بودم.
با سه تا بچه و دريافت حقوق مستمری، با اينكه خودم هم سرِ کار می رفتم، ولی حقوقم كفاف دخل و خرجم رو نمى داد.
تو این فکر بودم که چکار کنم كه خوابم بُرد....
تو خواب شهید بزرگوار به خوابم اومد و گفت: اون قرآنی که برات خریدم قاب داره. تو قابش كمى پول گذاشتم؛ برو بردار.
يكهو بیدار شدم، نزدیک نماز صبح بود.
عجب خوابی ديدم!
من که از مشکلاتم به کسی نگفتم، فقط تو دلم با خودم مرور كردم.
بعد نماز، قرآن رو برداشتم تا به نیت شهدا قرآن بخونم كه ياد خوابم افتادم.
قرآن رو از قابش درآوردم، دیدم درسته مبلغی پول توش هست و خيلى تعجب کردم!
آنجا بود که به يقين رسيدم كه شهدا زنده هستند و جاودان.
🚩
راوى: همسر جانباز شهيد احمد رضا خوشحال که خودش هم خواهر دو شهيد است.
#هفته_بسیج#بسیج
😍😍 @sorna0@sorna0