هدایت شده از تاریخ تفکر تمدن
قضاوت ممنوع حماقت آزاد! سید محمدباقر واحدی واعظ یکی از گزاره­هایی که امروزه در فضای جامعه ما منتشر شده و بسیار مورد استناد قرار می­گیرد «قضاوت ممنوع» است. به این صورت که اگر کسی کاری کند یا حرفی بزند که به نظر شما درست نباشد به سختی می­توانید آن را مطرح کنید چرا که سریعا مورد هجوم قرار می­گیرید و با جملاتی از قبیل«منو قضاوت کردی» «به چه حقی قضاوت کردی؟» «مگه خدایی که قضاوت می­کنی؟» و... مواجه خواهید شد. برای این گزاره دو معنا می­توان در نظر گرفت: اول این که منظور از «قضاوت ممنوع» این باشد که کسی حق ندارد فرد دیگری را به خاطر کار یا سخنی که مورد پسندش نیست تنزّل درجه بدهد؛ مثلا او را پایین تر از خود بداند و خود را انسان بهتری بداند، یا به خاطر آن کار او را مورد سخره قرار دهد و یا کارش را مجوزی برای غیبت، فحاشی و دهن­کجی بداند. اگر منظور این باشد، من هم موافقم که قضاوت ممنوع است. در دین ما هم از چنین کاری منع شده است.در روایتی از امام صادق علیه السلام به نقل از پیامبرصلی الله علیه و آله این چنین آمده است که: «كسى كه فحشا و خلافی را پخش و منتشر نمايد همانند كسى است كه آن را انجام داده باشد؛ و كسى كه مؤمنى را عيب­جويى و سرزنش كند، نمى‏ميرد مگر آن كه مرتكب و مبتلاى به آن خواهد گشت»[1]. معنای دومی که ممکن است از این گزاره برداشت شود این است که نباید نسبت به کار یا سخن افراد موضع­گیری و نظر داشت. در مورد این معنا باید دقت بیشتری داشت چرا که اجرای آن می­تواند به یک ناهنجاری اجتماعی تبدیل شود. انسان باید در زندگی خود به مبانی و اصولی باور داشته باشد و زندگی خود را بر اساس آن ها پیش برد. شخصی که دارای مبانی و اصول مشخصی است، قطعا یک سری از افعال و سخن ها را مطابق با آن مبانی می­یابد و موارد دیگری را مخالف با آن می­داند. فرض کنید کسی که مسلمان است خوش­رویی، راست­گویی، دست­پاکی، عفت کلام و ... را مطابق مبانی خود می­داند و بد­اخلاقی، دروغ­گویی، دزدی، فحاشی و ... را مخالف اصول خود می­داند. این چنین شخصی نمی­تواند و نباید نسبت به افعالی که از اطرافیان و افراد جامعه سر می­زند بی تفاوت باشد و نظری نسبت به این افعال نداشته باشد. بلکه به تعبیر دیگر، تفاوت انسان که عاقل است با سایر موجودات در همین نکته است که او نسبت به اتفاقات پیرامون خود نظر داشته و تصمیم گیری می­کند. البته این به معنای تصمیم گیری در مورد شخص مرتکب رفتار یا گوینده سخن نیست(که البته آن هم به صورت کلی منتفی نیست) بلکه در مورد قضاوت نسبت به فعلی که از آن شخص سرزده می­باشد. کسی که قضاوت به این معنا را در مورد اتفاقات اطراف خود نداشته باشد یعنی دکان عقل را تعطیل کرده است. نبود این چنین قضاوتی در جامعه می­تواند منجر به ندانم گرایی، شک گرایی و نهایتا برچیده شدن امر به معروف و نهی از منکر به صورت کامل شود. البته روشن است که باید به نکات اخلاقی که در شریعت ما نسبت به این مطلب وجود دارد دقت شود. مثلا در روایتی از امام صادقعلیه السلام به نقل از امیرالمؤمنینعلیه السلاماین مضمون را می­بینیم که:«کار یا حرفی که از برادرت صادر می شود را تا جایی که ممکن است بر بهترین وجه ممکن حمل کن و مادامی که محمل خوبی برای کلمه ای که از برادرت صادر شده می­یابی ظن بد مبر»[2]. سخن پایانی: حواسمان باشد به بهانه قضاوت ممنوع حماقت آزاد نشود. [1]كافي، انتشارات دار الحديث، ج‏4، ص: 80 [2]كافي، انتشارات دار الحديث، ج‏4، ص: 94