فرهاد سعیدی/۱۰ عواقب آموزش اشتباه یکی از هم بندی های گناوه ای ما تعریف میکرد که توی صف آمار نشسته بودیم و سرها پائین. یکی از عراقی ها آمد و با پوتین به پاهام زد و یک حرف رکیک خیلی زشت بکار برد. می‌گفت منم که چون اسیر بودم و بی اختیار پس واکنشی نشان ندادم. دوباره همون سرباز عراقی به پاهام اشاره کرد و مرتب اون حرف زشت و رکیک رو تکرار کرد، قضیه از این قرار بود که بعضی از دوستان جلب، مثل عباس نجار، این نگهبان رو سر کار گذاشته بودند، بطوری که اون نگهبان از بچه ها سوال کرده بودند که شما در ایران به «مورچه » چی میگید ، بچه ها هم که خواسته بودند نگهبان رو سرکار بزارند اون حرف رکیک و زشت رو بعنوان اسم مورچه معرفی کردند ، خب بنده خدا رفیق گناوه ای ما که مورچه داشت از روی پاهاش بالا می‌رفت با اینکه آدم آرامی بود بالاخره با شنیدن این فحش. های رکیک از کوره در می‌ره و برمی‌گرده به نگهبان میگه .... خلاصه اینکه نگهبان عراقی که رفیق مون رو ناراحت و خشمگین می بینه مترجم رو صدا می زنه که ببینه علت عصبانیت این بنده خدا چیه و مترجم هم گیرکرده بود که ترجمه کنه یا نه بهرحال یک جوری سر قضیه رو هم می آره و بخیر می گذره. 🔹 آزاده تکریت ۱۱