"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ لا أَقُولُ لَكُمْ عِنْدِي خَزائِنُ اللَّهِ وَ لا أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَ لا أَقُولُ إِنِّي مَلَكٌ وَ لا أَقُولُ لِلَّذِينَ تَزْدَرِي أَعْيُنُكُمْ لَنْ يُؤْتِيَهُمُ اللَّهُ خَيْراً اللَّهُ أَعْلَمُ بِما فِي أَنْفُسِهِمْ إِنِّي إِذاً لَمِنَ الظَّالِمِينَ «31» (نوح گفت:) من به شما نمى‌گويم كه گنجينه‌هاى الهى نزد من است و نه (مى‌گويم كه از پيش خود) غيب مى‌دانم و نمى‌گويم كه من فرشته‌ام و نمى‌گويم آن كسانى كه در پيشِ چشمِ شما خوارند، خداوند هرگز به آنان خيرى نخواهد رساند، (بلكه) خداوند به آنچه در دل آنهاست آگاه‌تر است. (اگر چيزى جز اين بگويم،) قطعاً از ستمكاران خواهم بود. نکته ها علم غيب، به طور مطلق و نسبت به هر چيز و در هر شرايطى مخصوص خداوند است، «وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَيْبِ لا يَعْلَمُها إِلَّا هُوَ» «1» امّا به اذن و اراده‌ى الهى گاهى براى اولياى خدا دريچه‌هايى از غيب گشوده مى‌شود، «تِلْكَ مِنْ أَنْباءِ الْغَيْبِ نُوحِيها إِلَيْكَ» «2» لذا پيامبران الهى، از علم غيب برخوردارند. چنانكه در آيه‌ى 26 سوره‌ى جنّ مى‌فرمايد: «عالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلى‌ غَيْبِهِ أَحَداً إِلَّا مَنِ ارْتَضى‌ مِنْ رَسُولٍ» نه فقط علم غيب، بلكه قدرت انجام كارهاى خارق العاده نيز مخصوص خداست، امّا خداوند به هر كس كه بخواهد و به هر مقدار كه مصلحت بداند عطا مى‌كند. با آنكه مرگ و حيات بدست اوست، «أَنَّهُ هُوَ أَماتَ وَ أَحْيا» «3»، لكن حضرت عيسى‌ عليه السلام نيز با اذن او مردگان را زنده مى‌كند، «أُحْيِ الْمَوْتى‌ بِإِذْنِ اللَّهِ» «4» با آنكه خداوند جان‌ها را مى‌گيرد، «1». انعام، 59. «2». هود، 49. «3». نجم، 44. «4». آل‌عمران، 49. جلد 4 - صفحه 50 «اللَّهِ‌ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ» «1» لكن فرشتگان نيز با اذن او جان مردم را مى‌گيرند، «يَتَوَفَّاكُمْ مَلَكُ الْمَوْتِ» «2» با آنكه تنها او خالق است، «اللَّهُ خالِقُ كُلِّ شَيْ‌ءٍ» «3»، لكن حضرت عيسى‌ نيز با اذن الهى خلق مى‌كرد. «وَ إِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ بِإِذْنِي» «4» پیام ها 1- انبيا ادّعاى توخالى ندارند، كارشان دعوت و هدفشان ارشاد است، آنهم در چارچوب بندگى خداوند. وَ لا أَقُولُ لَكُمْ‌ ... 2- شرط نبوّت، علم غيب و در دست داشتن گنجينه‌هاى هستى نيست. وَ لا أَقُولُ لَكُمْ عِنْدِي خَزائِنُ اللَّهِ‌ ... 3- هدف انبيا ارشاد معنوى است، نه تقسيم خزائن مادّى. وَ لا أَقُولُ لَكُمْ عِنْدِي خَزائِنُ اللَّهِ‌ ... 4- هر نعمتى كه به ما مى‌رسد، سرچشمه و خزينه‌اى دارد. («خَزائِنُ» جمع است و اشاره به سرچشمه‌ى همه‌ى نعمت‌هاست) 5- نسبت به اولياى خداوند غلوّ نكنيم. وَ لا أَقُولُ لَكُمْ عِنْدِي خَزائِنُ اللَّهِ وَ لا ... وَ لا ... 6- اشراف قوم نوح، ظاهربين بودند. تَزْدَرِي أَعْيُنُكُمْ‌ ... 7- در قضاوت نسبت به ديگران، به ظاهر آنها نگاه نكنيم. تَزْدَرِي أَعْيُنُكُمْ‌ ... 8- الطاف خداوند نصيب مؤمنان گمنام و ضعيف خواهد شد و كارى به خيال و وهم ما ندارد. «تَزْدَرِي أَعْيُنُكُمْ لَنْ يُؤْتِيَهُمُ اللَّهُ خَيْراً اللَّهُ أَعْلَمُ بِما فِي أَنْفُسِهِمْ» 9- ملاك لطف خداوند، لياقت باطنى ومعنوى انسان است. «اللَّهُ أَعْلَمُ بِما فِي أَنْفُسِهِمْ» 10- طرد ونالايق پنداشتن محرومان به خاطر فقر، ظلم است. «إِنِّي إِذاً لَمِنَ الظَّالِمِينَ» 11- ادّعاهاى پوچ و توخالى و سوء استفاده از عناوين و مناصب دروغين، ظلم است. «إِنِّي إِذاً لَمِنَ الظَّالِمِينَ» «1». زمر، 42. «2». سجده، 11. «3». رعد، 16. «4». مائده، 110. تفسير نور(10جلدى)، ج‌4، ص: 51"