چگونه طالبان پیروز شد؟! 🔶 در هفته‌های اخیر، بساری از مقام‌های دولت آمریکا در مورد ناکارایی ارتش افغانستان صحبت می‌کنند و گویی پیروزی طالبان را صرفا به این ناکارایی نسبت می‌دهند. 🔸 متن زیر خلاصه‌ای از مقاله‌ای است که هفته پیش در نیویورک تایمز، به قلم سپهبد سید سمیع سادات، از فرماندهان ارتش افغانستان، در مورد شرایط منتهی به سقوط کابل منتشر شد. این سپهبد، طبیعتاً در مقاله به دنبال دفاع از عملکرد خود و همقطارانش است. ولی بازخوانی روایت او، برای آشنایی با نگاه دیگری به معادله سقوط افغانستان -که در روایت‌های یک‌طرفه دولت آمریکا غایب است- مفید خواهد بود: 🔸 این واقعیت است که ارتش افغانستان دیگر روحیه جنگیدن نداشت، اما این امر از تنها گذاشتن ما توسط همکاران آمریکایی‌مان، نیز بی ادبی و بی اعتمادی شخص رئیس جمهوری آمریکا نسبت به نیروهای افغان که در هفته‌ها و ماه‌های اخیر دیده شد نشأت گرفت... در ۱۶ آگوست آقای بایدن اعلام کرد که نیروهای افغان بدون هیچ‌گونه مقاومتی از هم پاشیده‌اند . حال آن که... ما ۶۶ هزار نیرو را از ۲۰ سال پیش تاکنون از دست داده‌ایم که معادل یک پنجم نیروهای رزمی ما می‌شد. 🔸 اما چرا شیرازه ارتش افغانستان از هم پاشید؟ 1⃣ اول اینکه، توافق صلح صورت گرفته بین دولت دونالد ترامپ رئیس جمهوری سابق آمریکا در فوریه ۲۰۲۰ با گروه طالبان زمینه را برای شکست ما فراهم کرد. تاریخ مصرف منافع آمریکا در منطقه رو به پایان بود. 2⃣ مورد دوم، ما امکان تأمین تدارکات و الزامات تعمیر و نگهداری خود را از دست دادیم که نیاز اصلی ما برای عملیات‌های نظامی بود. 3⃣ مورد سوم، فساد گسترده دولتی در حکومت آقای غنی که باعث شد نیروهای نظامی فلج شوند. 🔶 قبل از توافق [طالبان و آمریکا] طالبان حتی یک پیروزی بزرگ هم علیه ارتش افغانستان کسب نکرده بود... اما بعد از توافق، ما هر روز ده‌ها سربازان را از دست می‌دادیم... 🔸 آقای بایدن در آوریل اعلام کرد طرح ترامپ را ادامه می‌دهد و برای عقب نشینی آمریکا برنامه زمانی تعیین کرد. از این جا بود که سقوط به سرازیری آغاز شد. آموزش‌های نیروهای افغان براساس مدل نظامی آمریکایی بود که به نیروهای شناسایی ویژه بسیار ماهر، بالگردها و حملات هوایی متکی بود. وقتی پشتیبانی هوایی از دست رفت و مهماتمان ته کشید، ما برتری مان در برابر طالبان را از دست دادیم. پیمانکاران جنگنده بمب‌افکن‌ها و هواپیماهای پشتیبانی نزدیک و ترابری ما را در حین جنگ از لحاظ تعمیر و نگهداری پشتیبانی می‌کردند. اما در ماه جولای بیشینه ۱۷ هزار پیمانکار از افغانستان خارج شدند... پیمانکاران نرم افزارهای مرتبط با مالکیت سلاح‌ها و سیستم‌های رزمی را هم با خود بردند. آنها سیستم دفاع ضدموشکی بالگردهای ما را از آنها جدا کردند. دسترسی به نرم افزارهایی که ما خودروها ، سلاح‌ها و پرسنل خود را از راه آنها ردیابی می‌کردیم هم از دست رفت... دیگر امدادرسانی به پایگاه‌ها با بالگردها ممکن نبود و سربازان مستقر در آنها تدارکات نمی‌گرفتند. 🔸 طالبان از آمریکا تضمین عقب نشینی در تاریخ معین را گرفته بود و با حس کردن عدم اراده آمریکا می‌دانست هیچ یک از اقداماتش با پاسخ مواجه نخواهد شد. این گونه بود که طالبان به اقداماتش شدت بخشید. من و سربازانم در ماه جولای و هفته اول ماه آگوست هر روز با ۷ حمله با استفاده از خودروهای بمب گذاری شده مواجه می‌شدیم. 🔸 با این حال من نمی‌توانم عامل سوم را نادیده بگیرم. آمریکایی‌ها در مورد فساد علنی که ارتش و دولت ما را آلوده کرده بود چندان نمی‌توانستند کاری بکنند. این تراژدی ملی ما بود. خیلی از رهبران ما -از جمله در داخل نیروهای نظامی- به خاطر پیوندهای شخصیشان و نه لیاقاتشان مقام گرفته بودند. این انتصابات اثر مخربی بر ارتش ملی داشتند، چون رهبران ما تجربه نظامی کافی برای القای حس اعتماد به نفس و اعتماد به سربازان را نداشتند. فساد باعث اخلال در توزیع جیره‌های غذایی و سوخت به واحدهای نظامی می‌شود و روحیه نیروهای ما را نابود کرد. 🔸 در آخرین روزهای جنگ... جنگنده‌های آمریکایی بالای سر ما تنها به گشت زنی اکتفا می‌کردند. حس ترک شدن و مورد خیانت قرار گرفتن ما از سوی خلبانان آمریکایی هم که دستور داشتند فقط به رخدادهای روی زمین بنگرند و اجازه کمک نداشتند هم حس می‌شد. سربازان من در حالی که زیر آتش برتر طالبان بودند صدای جنگنده‌ها را بالای سرشان می‌شنیدند و می‌پرسیدند چرا خبری از پشتیبانی هوایی نیست. روحیه مان نابود شده بود. در جای جای افغانستان سربازان دست از جنگیدن کشیدند... ⚡️ بگیرید 🆔 @masale_shetab