«بلوغ‌گرایی» به جای «دست‌های نیابتی» 🔶 گاهی در برون‌داد گفتاری یا رسانه‌ای به‌گونه‌ای رفتار می‌کنیم‌ که گویا حماس، حزب‌الله، انصارالله، حشدالشعبی و... دست‌های نیابتی ایران‌اند در مکان و مسئله‌های خاص و متفاوت. اما اگر کمی عمیق‌تر به واقعیت و راهبرد شکل‌دهنده و معمار پر‌کننده دست‌های این جنبش‌ها نگاهی بیندازیم، اتفاقاً دلیل پویایی، ماندگاری و حتی تحقق عملیات «طوفان‌الاقصی» را می‌توان نتیجه راهبرد کلان شهید سلیمانی در واگذاری حق تصمیم‌گیری مستقلانه به هسته‌های مقاومت در منطقه و دوری از نگاه دست‌های نیابتی دانست. باور به مردم و رشد نگرش‌ها و فرصت‌دادن به جریان‌ها برای بلوغ و تصمیم‌گیری، نشأت‌گرفته از همان نوع نگاه امام خمینی (ره) به انقلاب اسلامی است. در نگاه انقلاب اسلامی، پیروزی و موفقیت نه فقط از مبارزات چریکی، یا قدرت‌سازی و قدرت‌نمایی برای دشمن بلکه از انقلاب مردم، بیداری مردم و همراه‌کردن همان مردم تحقق می‌یابد. 🔶 در سناریوی راهبرد دست‌های نیابتی؛ بافت هویتی جریان، منافع ملی و محظوریت و محدودیت‌های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی داخلی و بین‌المللی آن جریان قهراً از سوی مجری کنار خواهد رفت و پویایی را از آن جنبش یا جریان مورد حمایت خواهد گرفت. راهبرد دست‌های نیابتی، راهبردی غلط و کوتاه‌نظرانه آمریکایی‌ها در حمایت‌شان از برخی جریان‌ها در منطقه ماست.حمایت‌هایی که در‌نهایت به انزوا، منفوریت و حذف آن جریان‌ها از جامعه هدف منجر شده است. زیرا حمایت دست‌های نیابتی، بقای آن جریان مورد‌حمایت را منوط به برآورده کردن نیازهای مجری خواهد کرد و آن جریان را از واقعیت مکانی و اجتماعی و منافع اجتماعی‌اش دچار فاصله یا بی‌تفاوتی خواهد کرد. اما راهبرد بلوغ‌گرایی و استقلال، ضمن ممکن‌بودن بقا و حفظ آن جریان‌ها در مسیر مبارزه اصلی یعنی علیه صهیونیسم و آمریکا، محبوب و همراه با جامعه هدف خواهد ساخت. 🔶 همواره بین جریان‌های مقاومت به‌واسطه زیست‌بوم متفاوت‌شان در موضوعات مختلف منطقه‌ای، اختلاف‌نظر یا حتی شکاف تحلیلی وجود‌ داشته و خواهد داشت. اما سردار سلیمانی با سیاستی مثال‌زدنی و هوشمندانه به مدیریت این روابط پرداخت. راهبردی که نه تاکتیکی، بلکه ناشی از باور به ارتباط مستقل و بلوغ‌گرایانه جریان‌های منطقه‌ای از سوی ایشان بود. آیا فقط کمک‌های نظامی، آموزش و ارسال تسلیحات‌ مختلف طی چند دهه، شهید سلیمانی را تبدیل به شهید القدس کرد؟ به باور نگارنده پاسخ مثبت نخواهد بود. دلیل این مسئله، یک گام عقب‌تر و ریشه در نوع نگرش و نگاه دقیق سردار سلیمانی داشت و آن هم جایگزینی راهبرد بلوغ‌گرایی به جای دست‌های نیابتی بود. 🔶 سردار سلیمانی از نبوغ نظامی خاص و نگرش راهبردی و نظامی برخوردار بود. تسلط وی به موضوعات نظامی و کسب این دانش و مهارت دقیق و حساس به گونه‌ای کاربردی و نه صرفاً نظری، نتیجه حضور واقعی وی در میدان نبرد و حضور مستمرش بود. سردار سلیمانی دست‌کم، سه میدان عمده رزم را آزموده بود: میدان دفاع‌مقدس، میدان مبارزه با اشرار مسلح و سرانجام میدان مبارزه در عرصه فرامرزی و منطقه‌ای در عراق و سوریه. اما مهم‌ترین ویژگی وی، نه توان نظامی و درک میدان، بلکه راهبرد دقیق و اندیشه‌ای او در نوع مواجهه و گسترش محور مقاومت و هسته‌های اندیشه مقاومت بود. 🔶 یکی از اندیشه‌های مهم و راهبردی سردار سلیمانی که شکل‌دهنده منظومه فکری و شخصیتی این شهید بزرگ بود، نگاه راهبردی کلان در جهان اسلام و محور مقاومت بود؛ امری که امروزه آن را در گستردگی جریان‌ها، نگرش‌ها و تفکرات موجود در میان جریان‌ها و گروه‌های نظامی محور مقاومت شاهد هستیم. تفکری که با درک صحیح از جایگاه فلسطین و مسئله وحدت‌آفرین مسجدالاقصی گره خورده است. راهبردی که او را شهید القدس کرده است، بدون آنکه اتهام طایفه‌گرایی یا مالکیت‌خواهی قدس و جریان‌های فلسطینی بر این صفت زیبا بچسبد. 🔸 : آقای محمد‌محسن فایضی؛ کارشناس مسائل فلسطین 🆔 @tahlil_shjr