☑️
#یادداشت_رسیده
🔴زخم کهنه در حوزه های علمیه⚠️
✍اعتراف تلخی است ولی به هر حال نمیتوان مدعی شد که تفکر جدایی دین از سیاست در حوزههای علمیه به طور کامل از بین رفته و رگه هایی از آن همچنان در متن یا حاشیه حوزه های علمیه جاری است؛ زخم کهنه ای که هر از چندگاهی سر باز کرده و بهانه ای برای مطرح شدن برخی مباحث فراهم می آورد؛ آن چه اغلب در این مباحث مورد غفلت قرار میگیرد راهکارهای ریشه کن شدن این تفکر است؛ صرفا پاسخ به برخی اظهارات -که البته آن هم در جای خود ضروری است- نمیتواند منجر به توقف نظریه پردازی این گروه درباره رسالت های حوزه علمیه شود و شایسته و بایسته است که با بررسی عالمانه به منشا و سرچشمه این تفکر پرداخته شود؛
🔷شاخصه های متعددی برای این جریان میتوان فهرست کرد که به شرط حیات در یادداشت های بعدی به آن ها پرداخته میشود؛ در این یادداشت تنها به یکی از این خصوصیات، اشاره کوتاهی میشود.
این جریان در عین عالِم نِمایی و علم گرایی، از بی سوادی مفرط رنج میبرد؛ بزرگان این جریان را در بهترین حالت میتوان
#مجتهدان_مقلد نامید؛ این افراد در ابوابی از فقه -همچون حیض و نفاس- که سال ها بلکه صدها سال بر روی آن کار شده است تبحر ویژه ای دارند لکن در مسائل روز که مسبوق به سابقه نیست و نیازمند اجتهاد و نوآوری میباشد درمانده اند.
آزار دهنده تر آن که این درماندگی را نه به حساب خود که به حساب دین مبین اسلام فاکتور میکنند.
✅بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی - آن اسلام شناس حقیقی- در شرح احوالات این گروهها میفرمایند:
«اسلام را همچو بد معرفى كرده اند به ما كه ما هم باورمان آمده است كه اسلام [را] به سياست چه! سياست مال قيصر و محراب مال آخوند!- محراب هم نمى گذارند براى ما باشد- اسلام دين سياست است؛ حكومت دارد. شما بخشنامه حضرت امير و كتاب حضرت امير به مالك اشتر را بخوانيد ببينيد چيست. دستورهاى پيغمبر و دستورهاى امام- عليه السلام- در جنگها و در سياسات ببينيد چه دارد. اين ذخاير را ما داريم، عُرضه استفاده اش را نداريم. ذخيره موجود است، همه چيز داريم،
#عُرضه_استفاده نداريم.» صحیفه امام، ج6، ص43