نتیجه صبر
ماه های اولی که پسرم رو از دست دادم...
(البته این جمله رو چون مجبورم در نوشتار مفهوم رو برسونم مینویسم وگرنه من چیزی از دست ندادم.هم پسرم رو دارم - که فقط مدت کوتاهی در دنیا نمیتونم ببینمش در عوض نزد بهترین های عالم تعلیم می بینه و بعد از مرگم به استقبالم میاد ان شاءالله.- هم روزی های دیگه ای که تو این دوسال فراق نصیبم شده.)
...همش از خدا میخواستم یه بار دیگه خواب پسرم رو در حالتی که دیگه مریض نیست ببینم.
چند ماه گذشت ولی فقط کابوس بیمارستان و اضطراب و ...میدیدم.
یه بار که رفتم به پسرم سر بزنم سر مزارش گفتم خدایا من که از بچه ام گذشتم،من که سپردمش به حضرت زهرا سلام الله علیها ،من که از حضرت رباب علیها السلام خواستم تو بهشت تو خونه ی امام حسین علیه السلام پرورشش بدن.پس دیگه از خوابش هم گذشتم؛و واقعاً دل بریدم.
شب پسرم رو در خواب دیدم در هیبت یک نوجوان.
سنگ اصلی مزار یکی از اهل بیت هم بود ولی نمیدونستم متعلق به کدوم بزرگوار هست. من محو قبر مطهر بودم و اصلا پسرم رو نگاه نمیکردم.
صدام میزد،مامان...مامان...یه دفعه به خودم اومدم به پسرم توجه کردم ولی بازم نگاهم به سنگ مطهر بود.بهم گفت مامان من اینجا مسئول غبار روبی این مرقد مطهر شدم.به خاطر صبری که پیشه کردی این جایگاه رو به من دادن و تمام.
نمیدونم چرا همیشه فکر میکنم پسرم در حرم حضرت عباس علیه السلام هست.
در حرم سقای کربلا از حضرت خواستم پسرم تا قیامت خادم اون بارگاه باشه.
دوستان اصلا دنبال تحسین نیستم و نمیخوام عواطفتون رو تحریک کنم فقط میخوام بگم وظایفمون رو جدی بگیرم ولی دنیا و سختی هاش رو جدی نگیریم.
اون دنیا رو دریابیم.
ما ابد در پیش داریم.
یه روز یکی از دوستان عزیزم حدیثی از امام حسین علیه السلام برام نوشتند که همیشه برام آرام بخش هست.مضمون حدیث این بود:
"این دنیا در مقابل دنیای بعد از مرگ مثل دیدن یک خواب هست."
الهی خدا به هممون معرفت بده🤲
ببخشید زیاد حرف زدم.
حلال کنید.🌷
از اعضای باشگاه
نظم برای بندگی
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
#نیت
ثواب نوشتن این تجربه هدیه شد به شهید ابو مهدی المهندس.
هدیه به ارواح طیبه شهدا صلوات.
🌟🌟🌟🌟🌟🌟
شما هم تجربه های تلخ و شیرین زندگی خودتون یا اطرافیانتون که فکر می کنید می تونه به دیگران کمک کنه رو برامون بفرستید
شاید تجربه شما برای افراد زیادی مفید باشه
🌱🌱🌱🌱🌱🌱
بانک تجربه های کوچک و بزرگی که زندگی مون رو زیباتر می کنه
@tajrobeha