شیخ بهایی گوید: عارفی، پارچه ای بافت و در بافت آن دقت و کوشش بسیار به کار برد.
وقتی آن را فروخت، مشتری به علت عیبهای پارچه آن را به او بازگرداند.عارف شروع به گریه کرد...
چون عارف را گریان دید دلش سوخت و گفت: من به این عیب راضی ام، گریه نکن.
عارف گفت: گریه ی من از این نیست، از آن میگریم که در بافت آن کوشش بسیار کردم، حال به سبب عیبهای پنهانی به من بازگردانده شد، میترسم عملی را نیز که چهل سال در آن کوشیده ام، نپذیرند.
✅تمدن سازی نوین اسلامی👇
https://eitaa.com/joinchat/1979252750C33ed740bf9