🔷 پارادوکسِ پارادایمی 🔻پیرامون یک پریشانی (در دو فرسته) 🔹فرستۀ دوم باید به دکتر عرض کرد: مگر حوزه مطالعات شما شیعۀ متقدم نیست؟ فقه در نگاه شیعۀ متقدم همان طور که خود به طور مبهم تایید کرده‌اید، جایگاه دارد و بوسیله معرفت عمق می‌یابد. اگر چنین است، چرا در متن پژوهش‌هایتان خبری از آن نیست و بلکه بر عکس؛ گویا شیعه متقدم فقط حب و عشق است و حول محور امامش، صوفیانه می‌چرخد و هیچ آداب و فقه و شریعتی ندارد. می‌گویید: «غالی در نگاه شیعه متقدم یعنی اباحی‌گر». اما عجیب اینکه آن اصطلاح اباحی‌گر را بد نمی‌دانید! مذمت امام را هم نسبت به غلات (اباحیان) یا از سر تقیه و یا از سر اذاعۀ سِرّ می‌دانید؛ دو پدیده‌ای که گرچه وجود داشته، اما به تمام موارد مذمت تعمیم داده‌اید! او قرآن را با تاریخی‌گری آن هم یک تاریخی‌گری گزینشی و تشیع مورد نظر خود را با پدیدارشناسی آن هم یک پدیدارشناسی گزینشی اثبات می‌کند و هردو را با نام علم به جان دلباختگان مذهب تشیع می‌نوشاند. گرچه او می‌گوید «من نمی‌دانم قرآن زیاد شده یا خیر»، اما این در سخنرانی‌های فارسی اوست. در سخنرانی‌هایی که به زبان فرانسه یا انگلیسی ایراد کرده یا سراسر «قرآن مورخان» ببینید که هیچ از قرآن و محمد و اسلام باقی نگذاشته است؛ چیزهایی که علیِ والا مقام و دیگر امامان علیهم السلام در همان متون متقدم شیعی مردم را به آن‌ها فرامی‌خوانند؛ متونی که امیرمعزی، خوانشی ناصواب و گزینشی از آن ارائه داده است. در پایان عرض می‌کنم تمام این نقدها، مانع از بهره‌مندی از داده‌های دکتر امیرمعزی و سایر دین‌پژوهان غربی نیست. گاهی «داده‌ها» خوب است؛ اما «گزینشی» است. فراوان نیز تحلیل‌ها خطاست. ▪️https://t.me/tavanerejal ▪️https://eitaa.com/tavanerejal