بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرحیم
نهی از خوردن شراب
ابوبصير مىگويد: يك روزى در مجلس حضرت امام صادق (عليه السلام) نشسته بودم كه زنى وارد شد، عرض كرد: يابن رسول الله مساله دارم و آن اين است كه من كسالتى دارم و براى معالجه به اطباء عراق مراجعه نمودم، آنها علاجم را در خوردن شراب دانستهاند حالا آيا اجازه مىفرماييد كه مشروب بخورم يا نه؟ از شما كسب تكليف مىكنم.
حضرت فرمود: با اينكه مىگويى طبيب آن را براى من دوا معين كرده است چرا نمىخورى؟
زن در جواب عرض كرد: در بين شما هستم و از شما پيروى مىكنم، اگر بفرماييد بخورم، مىخورم و اگر بفرماييد نخور، نمىخورم زيرا فرداى قيامت اگر خداوند به من بفرمايد چرا شراب خورى؟ در جواب بگويم: امام صادق (عليه السلام) امر كرده و اگر بفرماييد چرا شراب نخوردى و از دنيا رفتى؟ در جواب مىگويم: امام صادق (عليه السلام) نهى كرده است.
امام صادق (عليه السلام) به من توجه كرد و فرمود: اى ابوبصير آيا مىشنوى از اين زنى كه چنين سخن مىگويد، يعنى آيا تعجب نمىكنى از ايمان اين زن كه آنچنان محكم است و تابع دستور دين خود مىباشد كه در حال مرض و دستور طبيب از خوردن مشروب بدون اجازه ما ابا مىكند.
پس حضرت به او فرمود: بخدا قسم اجازه نمىدهم كه قطرهاى از آن بخورى و اگر بخورى پشيمان مىشوى، سه مرتبه فرمودند: آيا فهميدى كه چه گفتم؟
زن گفت : بلى(1).
نظير اين زن عارف به دين اسلام و پيرو و كلام حضرت امام صادق (عليه السلام) و آگاه بودن به وظيفه خود و اينكه اين زن با خود فكر مىكند كه من عبث خلق نشدهام و آن كسى كه مرا از عدم بوجود آورده لابد دستوراتى هم دارد بايد دنبال آن وظيفه رفت تا اينكه در روز قيامت مورد مواخذه پروردگار عالم قرار نگيرم،درتاریخ بسیار است
1- اصول كافى
📌 پزشک ما میره برای غیر علاج برای شهوت رانی در مجلس مختلط شراب حاضر میشه و متاسفانه شوهر بی غیرتش هم باهاش بوده
شراب خور هم شراب خورهای قدیم
لااقل زن هاشون را شراب نمی دادن