تصدقتان !
یا بن الحسن ...
این روزها و این شبها ، گریه نمیکنیم و دل نمیسوزانیم .
همچو هر سال ، لاف میزنیم که ما ، حسینی هستیم !
کدام حسینی ؟
به ولله که اگر چنین بود ، سال ها نمینشستیم و اشک چشمان شما را ، منتقم همان حسین را ، بنگریم !
حسین اشک من و دیگری را میخواهد چه کار ؟
ولی اقا جان !
درد و دلی دارم ...
ما که یهودی نیستیم ، نابلدیم ...
نمیدانیم که چگونه داد بخواهیم ، خودت میایی ؟