استاد میگه تکرار کنید تا عادت شه، بیماری مادرزادی نه! بیماری والدینی.
چرا بیماری رو به مادر ربط میدید در حالی که ممکنه اینطور نباشه؟
میگفت تو جامعهای که برای پسندیده شدن پسوند تر و ترین رو باید یدک بکشیم، درسخونتر، باهوشتر، موفقتر و الی آخر، یا اصلا بین مردمی که معمولی بودن یه ضعفه، تو خودتو حفظ کن و از این اپیدمی خلاص! یادت باشه همین که یه آدم معمولی سالم باشی، همین که انسان کافی خودت باشی، یعنی داری مسیرو درست میری. تو بیا و قول بده خودت واسه خودت تعیین کنی که کجا جای توئه با خوشترین حال...
ولی بیا قول بدیم تو این روزای تاریک، اون بارقهی نور و امیدی باشیم که به آدما دلگرمی میده و ته دلشونو هر چند کوتاه، ولی خوش میکنه...
هر چه محبت دارى نثار دوستت كن، اما هر چه اطمينان دارى به پاى او نريز.
[ آقا مرتضی علی (ع) ]
هدایت شده از [ تینـو ]
یلدا فقط دور هم جمع شدن و خوردن و خندیدن نیست !
باید یک دقیقه بیشتر فکر کنیم به فلسفه ی این دور هم بودن ...
یک دقیقه بیشتر خدا رو شکر کنیم واسه نعمتاش ... واسه سلامتی مون !
یک دقیقه بیشتر دست دراز کنیم سمت درگاهشو بازم بشیم همون سائل پر روی همیشگی که بیشتر تر نعمت میخواد ! مرحمت میخواد ...
یک دقیقه بیشتر به یاد کسایی باشیم که خیلی سال پیش سرخی خونشون رو فدا کردن واسه مایی که تو امنیت و ارامش بشینیم و به سرخی انار یلدا ها چنگ بزنیم ...
یک دقیقه بیشتر ارزو کنیم یه شب جمعه ی بین الحرمین رو ...
یک دقیقه بیشتر بندگی کنیم !
یک دقیقه بیشتر راضی باشیم به رضای خدا !
و یک دقیقه بیشتر انتظار بکشیم
انتظار اون بابای خیمه نشین ...
اون غریب ترین حبیب ...
اون مخاطب یلدا ترین شبهای عالم ...
شب های انتظار !
و یک دقیقه بیشتر بگیم عجل لولیک الفرج رو ...
حتی یک دقیقه بیشتر زل بزنیم به خوشگلیای بیت به بیت حضرت حافظ و ته ته دلمون ارزو کنیم که کاش
یوسف گمگشته باز اید به کنعان ...
اصلا دلبرترین قسمت یلدا نشینی همینه که بدون نیت باز کنی دیوان حافظ و ببینی خودش چی میگه !
که موضوعی تو ذهنت در نظر نگیری و منتظر بشی خودش واست نیت کنه :)
که از خدا میخوام به واسطه ی قرانی که از بر بود
واستون چیزای خوب خوب بخواد !
الهی
الهی
الهی
جمعتون همیشه جمع و
قندون لباتون پر از قند و
خونه ی دلاتون همیشه گرم و
یلداتون خوش :)
«الهی، تویی که در دلتنگیها تنها به تو روی میآورم و تویی که در شداید تنها به تو امید میبندم و تویی که در آنچه بر من نازل میشود، پشتوانه و سلاح من بودهای. چه بسیار روی نمود هُمومی که قلب در آن به ضعف میگراید و حیله بریده میشود و دوست کناره میگیرد و دشمن زبان به شماتت میگشاید، و من با اشتیاقی که مرا از غیر تو باز میداشت، کار را به تو واگذار کردم و شکوِه پیش تو آوردم و تو آن غصهها را زُدودی و گره از کار فروبستهٔ من گشودی و مرا کفایت کردی. پس تویی ولیّ همهٔ نعمتها و مُنتهای همهٔ رغبتها.»
[ فتح خون، سید مرتضی آوینی ]
«ای مردم، آفریدگار تعالی دنیا را آفرید تا خانهٔ فنا و زوال باشد و دم به دم بر اهلش دیگرگون شود. اینچنین، مغرور و فریفته است آنکه بدان غرّه شود و شقی است آنکه مفتونِ آن گردد. زنهار! نفریبد شما را، که میبُرد رشتهٔ امیدِ آن را که به او تکیه کرده است و دستِ طمعِ آن را که در او طمع ورزیده.»
[ فتح خون، سید مرتضی آوینی ]
و از آن روز، دیگر آتش بر یاران حسین سرد و سلامت است و تیرها پیکهای بشارتی هستند به بهشت. تیرها میبارند... تا بین ما و حیات دنیا را، هر چه هست، ببرند و رشتهٔ توکل ما را محکم کنند و ما را به یقین برسانند و سرّ آنکه آتش بر ابراهیم گلستان میشود نیز یقین است. اگر تو نیز یقین کنی که آتش بیاذن خالق آتش نمیسوزاند، بر تو نیز سرد و سلامت خواهد شد.
[ فتح خون، سید مرتضی آوینی ]