توکل به این معنا نیست که وسیله ها را رها کنی . توکل ؛ یعنی اینکه تو با وسیله ها مغرور و بدون انها مایوس نباشی . ان هنگام که وسیله ها همراه توست ، نمیگویی هان ! رسیدم و ان زمان که هیچ نداری ، نمیگویی ماندم . هنگامی که همه وسیله ها در دست توست و از کار می افتند و کسانی که تو بر روی انها سقف های بلندی را ساخته ای ، از تو جدا میشوند و رهایت میکنند . درست در ان لحظه ای که احساس بزرگی میکنی دیگر هیچ کاری از تو ساخته نیست ، دریچه های بزرگی به رویت باز میشود . اینجاست که به او رو میاوری و او را با تمام وجودت حس میکنی . توکل ؛ یعنی همین . [ حرکت ص ۱۹۱ ]