✅عدل الهی ممکن است برای برخی این سئوال پیش آید که چرا از میان همه صفات الهی، «عدل» جزء اصول دین و عقاید ما قرار گرفته است با این که عدل می‌تواند در همان اصل توحید مطرح شود، چون یکی از اوصاف خدای‌تعالی است و همه آن چه را مربوط به خدای‌تعالی است می‌توان در همان اصل توحید مطرح کرد؟ علماء و متکلمین، اصولی را که پایه‌های اعتقادی است و اگر کسی با آن اصول مخالفت کند از دین خارج می‌شود، به عنوان اصول دین تعیین کرده‌اند. این تقسیم‌بندی روایت خاصی ندارد لذا برخی، اصول دین را پنج اصل(توحید، عدل، نبوت، امامت و معاد) دانسته‌اند و برخی سه اصل(توحید، نبوت و معاد) دانسته‌ و عدل و امامت را می‌گویند از اصول مذهب هستند. ولی دسته اول عدل را جزء اصول دین و در ردیف بقیه اصول دین قرار داده‌اند علتش هم این است که؛ مذاهب اصلی اعتقادی و کلامی مسلمانان یعنی سه مذهب؛ شیعه، معتزله و اشاعره، بیشتر به وسیله همین بحث «عدل» از هم جدا می‌شوند به طوری که به شیعه و معتزله که قائل به عدل الهی هستند «عدلیه» می‌گویند و در مقابل این‌ها اشاعره هستند که قائل به عدل الهی نیستند. اکثر اهل تسنن هم به لحاظ اعتقادی و کلامی جزء اشاعره هستند. اشاعره می‌گویند نیازی نیست که افعال خدا بر طبق عدل انجام شود یعنی اگر خدا بی‌گناهی را مجازات کرد و گناهکاری را پاداش داد این عین عدل است. چون خالق همه افعال بندگان، خداست حتی اگر کسی گناهی هم انجام داد در واقع این فعل خداست و خدا هم هر آن چه انجام می‌دهد عدل است اگر چه به نظر ما ظلم باشد. در واقع این‌ها به نوعی قائل به جبر هستند مثل خیام که در اشعارش می‌گوید: گر می نخورم فعل خدا جهل شود(یعنی من مجبورم به می خوردن و این خودش فعل خداست). با این که امام صادق علیه السلام می‌فرمایند : «عدل یعنی آن که؛ به خداوند نسبت ندهی آن چه را که تو را بر انجام آن ملامت کرده» [یعنی گناه خودت را به خدا نسبت ندهی و آن را فعل خدا ندانی] ( بحار / ج 5 / ص 17 ) و در جای دیگر فرمودند : «عدل یعنی این که خدای خود را مورد تهمت قرار ندهی» ( بحار / ج 5 / ص 58 ). در مقابل اشاعره، عدلیه می‌گویند افعال خدای‌تعالی بر اساس عدل است و مجازات بی‌گناه چون ظلم است و قبیح است چنین فعلی از خدا صادر نمی‌شود. خلاصه با توجه به اهمیت بحث «عدل» که معرکه آراء این مذاهب کلامی واقع شده، عدل را متکلمین جزء اصول دین قرار داده‌اند. @tollabolkarimeh