هنوز وقت ازدواجت نرسیده
سبزی خوردن هارا روی پارچه ی پهن شده زمین گذاشت و گفت:" بشین تا برات بگم" دلم میخواست بگویم سرم درد میکند و بعد به اتاق تاریک آخر راهرو پناه ببرم و تخت گاز بخوابم اما نگفتم! نشستم و دق و دلی ام را سر یک دسته ریحان خالی کردم.
شروع کرد:" باهزارتا بدبختی پدراشون رو راضی کردن، راضی نمیشدن که! اینقدر پسره اومد و رفت. این و اونو واسطه کرد که شهره خاص و عام شده بودند. هروقت جلو خونشون پر ماشین بود اقدس خانم می گفت باز واسطه گری شون گل کرده. خلاصه پدره بیچاره آخرین بار واسطه گری حاج مرتضی رو قبول کرد و همون شب قباله شون رو بریدن. حالا این دوتا جقله بعد دوماه از عقدشون زند به تیپ و تاپ هم! ای خواهر،حالا خوبه عروسی نکردند و کارشون بالا نگرفته..."
دسته ای تربچه برداشتم و دست به دامن سبزی ها شدم و گفتم:" چه تربچه هایی" دست بردار نبود، ادامه داد:" میگن حالا برای طلاق سر مهریه و هدیه هایی که رد و بدل شده بدجور گیس و گیس کشیه"
یادم به نکات کلیدی جزء دوم افتاد:" اگر زنان را قبل از آمیزش جنسی و یا تعیین مهر طلاق دهید،گناهی بر شما نیست،ولی آنها را(با هدیه ای مناسب)بهره مند سازید"
خداوند فرموده حتی طلاق هم باید در فضای خیرخواهی و نیکی باشد! تلخی طلاق با هدیه ای مناسب جبران بشود هرچند آمیزش جنسی صورت نگرفته باشد ولی طلاق یک نوع فشار روحی برای زن محسوب می شود. اجرای صیغه عقد به زن حقّ می دهد تا به هنگام جدایی هدیه ای مناسب دریافت نماید اما به مقدار توانایی مرد.
هنوز در ذهنم نکات را بالا و پایین می کردم که گفت:" چراته تربچه هارو نمیکنی؟ معلومه هنوز وقت شوهرت نیست" شانه بالا انداختم و گوشم را برای شنیدن بقیه سخنانش دلداری دادم کاش گوش هاهم گاهی قابلیت بسته شدن ارادی داشتند!
✍️
نرجس خرمی
˹
@tollabolkarimeh˼