﷽
✅
نقد علوم انسانی مدرن.
🔶 مصاحبه با استاد واسطی؛ بخش سوم و پایانی.
🔸 انعکاس مبنای معرفتشناسی شما در روششناسی چگونه است؟
🔹 در بحث معرفتشناسانهای كه مبنا بر وجود حقيقت واحد ذو مراتب و قابل كشف برای بشر در مرتبه
حسّی (با ابزار
تجربه) و مرتبه
ذهنی و عقلانی (با ابزار
برهان) و مرتبه
قلبی و روحی (با ابزار
شهود) قرار گرفته است و گزارههای صادق را گزارههای منطبق با واقعيت و
معيار ارزيابی «انطباق با واقعيت» را «برهانی بودن» در مرحله توليد، و «دارای انسجام درونی» در مرحله بقاء، دانسته و گزارههای معنیدار را گزارههای قابل ارزيابی با ضوابط هر سه ابزار میداند، در چنين معرفتشناسیای روش كشف معادلات رفتاری انسان بهگونهای كه قابليت پيشبينی و كنترل را بهدست بدهد منحصر به روش آزمونپذيری حسّی نيست و «برهان» و «شهود» را نيز موجّهساز میشمارد.
🔸 رابطه علوم انسانی و غیرانسانی را چگونه میدانید؟
🔹 اگر مقصود از علوم غيرانسانی علوم طبيعی و مهندسی است،
علوم انسانی با مدد فلسفه، موضوع، روش و هدف برای علوم غيرانسانی تعريف میكنند و علوم غيرانسانی، ابزار لازم برای تحقق هدفِ تعريف شده را با كشف قوانين و معادلات حاكم بر ساختارهای طبيعی، میسازند. در حقيقت
علوم انسانی علوم راهبردی و پايه هستند و علوم غيرانسانی علوم ابزاری و عملياتی میباشند.
🔸 طبقهبندی شما از جریانات تحولخواه در عرصه علم دینی (یا علوم انسانی اسلامی) چیست؟
🔹 از حداقل تغييرات تا حداكثر تحول:
برخی بدون تغيير در علوم انسانی موجود صرفاً خواستار
آشنا شدن متخصصين علوم انسانی با خلاصهای از معارف اسلام هستند به اميد اينكه اين آشنايی سبب ايجاد ديد به برخی متغيرهای رؤيت نشده در علوم انسانی منجر شود و تغييراتی را در مباني يا نتايج حاصل كند.
برخی خواستار
ضميمه شدن گزارههای دين به محتوای سرفصلهای علوم انسانی هستند.
برخی
توجه به گزارههای دين در مقام گردآوری و فرضيهپردازی را نقطه عزیمت میدانند.
برخی بهدنبال
بازنگری در موضوع، روش و هدف علوم انسانی هستند. اين طيف از انديشمندان
يا بر اساس عقلانيت مشترك پيشنهاد بازنگری دارند يا بر اساس توليد عقلانيت جديد بهدنبال بنيادسازی از صفر هستند.
اين قلم
علاوه بر پيشنهاد حركت موازی در چهار محورِ فوق، با استناد به تئوری «
راهبردی بودن گزارههاي دين» و
قابليت استخراج مدل از شبكه گزارهها، پيشنهاد میكند:
در مرحله اول، مجموعه گزارههای مرتبط با موضوعات علوم انسانی، براساس نقشه مسائلِ مطرح در علوم انسانی موجود (دقت شود: نقشه مسائل، نَه مسائلِ جداجدا و نَه براساس نقشه فرضيات و نظريات)، بهصورت پاسخ دين به اين مسائل تدوين گردد. (استنباط و استنتاج نگرش اسلام به شبكه مسائل)
در مرحله دوم، براساس گزارههای دين، نقشه جديد برای مسائل و موضوعات تعريف شود و ديدگاههای دين بهصورت مدلهای راهبردی كه برای متخصص اجرايی قابل عملياتی شدن باشد عرضه گردد.
#روششناسی #مصاحبه #علوم_انسانی_مدرن #علوم_انسانی_اسلامی #علم_دینی
تفکر و تمدن شبکهای
@vaseti