پسرک گفت: نمی‌تونم مسیر رو کامل ببینم. اسب گفت: قدم بعدیت رو می‌تونی ببینی؟ پسرک گفت: آره. اسب گفت: پس فعلاً همون قدم رو بردار. «از کتاب پسرک، موش کور، روباه و اسب» چه قدم‌ها که برنداشتیم چون برامون روشن نبود که صد کیلومتر بعدی، جاده قراره به کدوم سمت بپیچه!! هیچ چراغی تا انتهای مسیر رو برات روشن نمی‌کنه. پس منتظر وضوح و قطعیت نباش! ابهام رو در آغوش بگیر و فقط قدم اول رو بردار! @vasvasee