🔶 ‍ مردی از خانه اش راضی نبود، ازدوستش که بنگاه املاک داشت خواست تا خانه اش را بفروشد. دوستش یک آگهی نوشت و آنرا برایش خواند: خانه ای زیبا که در باغی بزرگ و آرام قرار گرفته، تراس بزرگ مشرف به کوهستان، اتاق های دلباز و پذیرایی و ناهار خوری وسیع. صاحبخانه تا متن آگهی را شنید، گفت: این خانه فروشی نیست، در تمام مدت عمرم میخواستم جایی داشته باشم مثل این خانه ای که تو تعریفش را کردی. خیلی وقت ها نعمت هایی که در اختیار داریم را نمی بینیم و ازشون لذت نمی بریم و در مقابل در حسرت نداشته ها رنج می بریم. چون به بودنشان عادت کرده ایم، مثل سلامتی، پدر، مادر، دوستان خوب و خیلی چیزهای دیگه که بهشون عادت کردیم. 👈إِن تَعُدُّواْ نِعْمَةَ اللّهِ لاَ تُحْصُوهَا اگر بخواهيد نعمت هاي خدا را بشماريد، نمي توانيد شماره كنيد. صبحتون بخیر و شادی🌷 @vasvasee