هدایت شده از یا کریم
بیا در ماتم زهرا بسوزیم برای غربت مولا بسوزیم عزای حضرت زهرا خصوصی‌ست! بیا چون شمع، بی‌غوغا بسوزیم ◾◾◾ امان از روضه‌های فاطمیه بمیرم در هوای فاطمیه نه تنها سینه‌ی ما، قلب عالم_ گرفته از نوای فاطمیه ◾◾◾ علی جان! گرچه روحی ذوجَهاتم! هنوز از حمله‌ی آن‌روز ماتم! بیا لطفی کن این《در》را عوض کن! شده آیینه‌ی دِق، خاطراتم! ◾◾◾ به زخم خویش مرهم می‌گذارم غم و رنج و بلا را می‌شمارم "همه گویند زهرا ناله کم کن" به که گویم؟ -خدا را- درد دارم! ◾◾◾ به غیر از شادی مولا نجویم نمی‌آرم غم دل را به رویم اگر چه نیستم راضی از آن دو! کنیز حیدرم؛ چیزی نگویم ◾◾◾ منافق‌سیرت و مسلِم‌نمایند پیِ تطهیر خود در این عزایند! علی جان! شب مرا در خاک بسپار نمی‌خواهم به تشییع‌ام بیایند! ◾◾◾ عزای هجر تو پایان ندارد غمِ بی‌هم‌دمی درمان ندارد بدون تو چه سازم؟ فاطمه جان! پس از تو خانه‌ام سامان ندارد ◾◾◾ تو گل، من مرغِ زار و بی‌نوایم که دور از تو اسیر غصه‌هایم پس از تو: زندگی سخت‌ست زهرا! دعا کن زودتر پیش‌ت بیایم! ◾◾◾ به هر جا بنگرم: جای تو خالی! دل تنگم شده حالی‌به‌حالی! تصور کردم: آغوش تو مادر! گرفتم بوسه از روی خیالی! ◾◾◾ تمام لحظه‌هایم سوگواری‌ست دلیل گریه‌هایم بی‌قراری‌ست نخوردم فضه، نانِ مادرم را مکن اصرار این نان، یادگاری‌ست! ◾◾◾ بیا تا از غم زهرا بنالیم میان جمعیت، تنها بنالیم اساسِ ظلم‌ها در فاطمیه‌ست! بیا از اصلِ عاشورا بنالیم... ◾◾◾ در آن روزی که دنیا می‌شود خَس و هر فردی‌ست بی‌غم‌خوار و بی‌کس_ برای هر کسی حبل‌المتینی‌ست بوَد ما را نخی از چادرش بس!