بسمه تعالی
کلام اسلامی: جلسه نوزدهم
متکلمان امامیه(ج۱۳)
علامه حلی(ج۳)
از برکات وجودعلامه حلی شیعه شدن نوۀ چنگیزخان مغول است که مقدمه شیعه شدن مردم آن دیاربود.
👈 روزی سلطان محمّد خدابنده بر همسر خود خشم گرفت و او را سه طلاقه کرد؛ ولی به دلیل علاقۀ بسیاری که به وی داشت، خیلی زود از کردارِ خودپشیمان شد و به همین خاطر عالمان سنی را دعوت نمود و از آنان مشورت خواست
آنهاگفتند:هیچ راهی وجود ندارد، مگر اینکه نخست فرد محلّل(فردی غیر از سلطان)با او ازدواج کند، سپس مجدداً سلطان میتواند با او ازدواج کند
سلطان گفت:پذیرشِ این امر،بسیار سخت است.
آیا راه دیگری وجود ندارد؟ شما علما در بسیاری از مسائل اختلافِ نظر دارید فقط در این مسئله همه اتفاق نظر دارید؟! گفتند:بله
در این هنگام یکی از مشاوران اجازۀ سخن خواست و اظهار داشت:
جناب سلطان! در شهر عالمی زندگی میکند که چنین طلاقی را باطل میداند، خوب است او را نیز احضار نموده و نظر او را جویا شوید
عالمان سنی بر آشفتند و گفتند:آن عالم، رافضی مذهب بوده و رافضیان افرادی کم عقل و بی خِرَد میباشند واصلا درشأنِ سلطان نیست چنین فردی را به حضور بپذیرد.
سلطان گفت:به هر حال دیدن او خالی از فایده نیست و دستور داد علامه حلی را درمحضر او احضار نمایند.
فرستاد تا علامه حلی حاضر شود.
وقتی علامه وارد مجلس سلطان شد علمای مذاهب چهارگانه ی اهل سنت نیزدر آن جلسه حاضر بودند.
علامه بدون هیچ ترس و واهمه ای نعلینِ
خود را به دست گرفت و خطاب به همۀ حاضران سلام کرد و آنگاه به سمت سلطان رفت و در کنار او نشست.
عالمان سنی رو به سلطان کرده و گفتند ما نگفتیم شیعیان، افرادی سبک سر و بی عقل میباشند؟
سلطان گفت: او عالِم است. دربارۀ رفتار او از خودش سؤال کنید.
آنها به علامه گفتند: چرا به سلطان سجده نکردی و آداب تشریفاتِ حضور را به جا نیاوردی؟
علامه گفت: رسولِ خدا از هر سلطانی برتر و بالاتر بود و کسی بر او سجده نکرد، بلکه فقط به آن حضرت سلام میکردند و خدای تعالی نیز فرموده است چون داخل خانه ای شدید به یکدیگر سلام کنید، سلام و درودی که نزد خداوند مبارک و پاک است.
از سوی دیگر به اتفاق ما و شما، سجده برای غیر خدا حرام است.
پرسیدند:چرا جسارت کردی و کنار سلطان نشستی؟
علامه پاسخ داد: چون جای دیگری برای
نشستن نبود و از طرفی سلطان و غیرسلطان با یکدیگر مساوی اند و این جسارت به محضر سلطان نیست.
پرسیدند:چرا کفش های خود را به داخل مجلس آوردی؟ آیا هیچ آدم عاقلی در محضرِ سلطان و چنین مجلسی این گونه رفتار میکند؟
علامه گفت: ترسیدم حَنَفی ها کفش هایم را بدزدند همانگونه که ابوحنیفه، نعلینِ رسول اکرم را دزدید
علمای حنفیِ حاضر در آن مجلس برآشفتند و فریاد زدند چرا دروغ میگویی؟ این تهمت است.ابوحنیفه کجا و زمان پیامبر کجا؟ ابوحنیفه صد سال پس از پیامبر تازه به دنیا آمد.
علامه گفت:ببخشید اشتباه از من بود.
احتمالا شافعی نعلینِ پیامبر را سرقت کرده است. این بار صدای شافعی ها درآمد که شافعی در روز مرگِ ابوحنیفه و دویست سال پس از شهادت پیامبر دیده به جهان گشوده است
علامه گفت: چه میدانم! شاید کار مالِک بوده است.علمای مالکی هم مثل حنفی ها و شافعی ها و به همان شیوه اعتراض کردند
علامه گفت:پس فقط احمد بن حنبل میماند.قطعا سارق احمد بن حَنبل است.حنبلی ها هم برآشفتند و به اعتراض و انکار پرداختند.
در این لحظه علامه رو به سلطان کرد و گفت : جناب سلطان! ملاحظه کردید که اینها اقرار کردند هیچ یک از رؤسای این مذاهبِ چهارگانۀ اهل سنت در زمان حیات رسول خدا حاضر نبوده اند و حتی صحابۀ آن حضرت را هم ندیده اند...
سلطان گفت: آیا این حرف صحیح است؟ عالمان سنی گفتند: بله هیچ یک از این چهار نفری (که رئیس مذاهب اهل سنت میباشند)، رسول خدا و صحابۀ آن حضرت را درک نکرده اند.
👈 آنگاه علامه گفت:
ولی ما شیعیان، پیرو آن آقایی هستیم که به منزلۀ نَفس و جانِ رسول خدا بود و از کودکی در دامان پیامبر پرورش یافت و بارها و بارها از سوی آن حضرت به عنوان وصی و جانشین رسول خدا معرفی شد.
سلطان که متوجه حقانیت مذهب شیعه شده بود
پرسید: نظر شیعه دربارۀ این طلاق چیست؟
علامه پرسید آیا جنابعالی طلاق را در سه مجلس و در محضر دو نفرِ عادل، جاری نموده اید؟
گفت:نه
علامه گفت: در این صورت طلاق باطل میباشد چون فاقد شرایط صحت است.
آنگاه سلطان به دست علامه شیعه شد و به حاکمان شهرهای تحت فرمانش نامه نوشت که از این پس با نام ائمۀ دوازدهگانه ی شیعه خطبه بخوانند و به نام ائمە ی اطهار، سکه ضرب کنند و نام آنان را بر در و دیوار مساجد و مشاهد مشرفه حک نمایند(اعیان الشیعه، سید محسن امین، ج۵،ص ۳۹۹،روضات الجنات، محمدباقرخوانساری، ج۲ص ۲۸۳)
#اعتقادی
به ما بپیوندید
👇👇👇👇👇
لینک ما در واتساپ:
https://chat.whatsapp.com/KKS9joWyajP64oihZqD8XM
لینک ما در ایتا:
http://eitaa.com/yaghoubali_asadi