eitaa logo
قدحی از دین
94 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
162 ویدیو
4 فایل
این جانب یعقوبعلی اسدی فارغ التحصیل سطح ۴ (دکتری) تخصصی کلام اسلامی از حوزه علمیه قم، سعی دارم تابه تعبیر قرآن کریم، قدحی از دین را تقدیم شما عزیزان کنم. برای ارائه ی هر گونه پرسش، نقد و پیشنهاد به آی دی زیر مراجعه فرمایید: @yaghoub_ali_asadi
مشاهده در ایتا
دانلود
بسمه تعالی کلام اسلامی: جلسه بیستم متکلمان امامیه(ج۱۴) 9⃣ ابوعبدالله مقداد بن عبدالله بن محمد بن الحسین بن محمد السیوری، معروف به فاضل مقداد (متوفای ۸۲۶ق) فاضل مقداد در سایه نبوغ و علوم سرشار خود، كتاب‌های فراوانی را به رشته تحریر درآورد، كه از زمان خویش تاكنون، جزو ذخیره‌های علمی جهان اسلام به شمار می‌رود.   وی پژوهشگر، ژرف اندیش، نویسنده، ادیب، نظریه‌پردازی، نو آور و دارای ذوقی لطیف و ذهنی تیزبین رود. از این رو، تألیف‌های وی در نهایت نیكویی بیان، اتقان و استحكام معنا می‌باشد. او در تألیفات خود، از آخرین دستاوردهای تحقیقاتی و پژوهش خود، كه شامل روشهای نوین علمی، به ویژه در رشته‌های فقه و تفسیر می‌باشد، استفاده كرده است. آثار ارزشمند او جزو منابع معتبر و مهم فقهی، قرآنی، ادبی و روایی است و مورد استفاده عالمان و فقیهان است فاضل مقداد دانشمندی محقق، پژوهشگری ژرف اندیش، صاحب نظری توانا در دانش‌ها کلام، فقه، اصول،‌معانی بیان، قرآن، حدیث و منطق و دارای تألیفات ارزشمندی است كه نزد دانشمندان شیعه و سنی شهرتی فراوان دارد. نكته مهم و قابل توجه در مورد این دانشمند آن است كه وی با این كه نزد دانشمندان اسلامی، شهرتی خاص دارد واو را به علم، ‌فضل و عظمت شأن می‌ستایند، كتابهای متنوعش را در اقصی نقاط کشورهای اسلامی شناسانده‌اند و در برابر علوّ مرتبت او سر تعظیم فرود آورده‌اند، ولی از شرح حال وی به ویژه از دوران كودكی، كیفیت تحصیل، ویژگی‌های اخلاقی، خدمات فرهنگی و اجتماعی، تعداد دقیق استادان و شاگردان و دیگر شئون زندگی وی مطالب زیادی در دست نیست و برخی نویسندگان تنها به این كه او «سیوری»، «اسدی»، «غروی»، شاگرد شهید اول و دارای چند اثر و شاگر می‌باشد، بسنده كرده‌اند.  حتی شرح حال نویسان بعضی از آثار ارزشمند وی مثل «اللوامع الالهیه» و «نضد القواعد» را نام نبرده‌اند. از این رو، نویسنده «بهجه الامال» می‌گوید: «عجب آن است كه شرح حال نویسان این مرد، لوامع و نضد القواعد را از جمله كتابهای او ذكر نكرده‌اند. فاضل مقداد یکی از متکلمان برجسته شیعه است. وی علاوه بر علم کلام، در فقه و اصول نیز صاحب نظر بوده است. روش کلامی او متاثر از روش کلامی خواجه نصیرالدین طوسی و علامه حلی است. بر این اساس، تفکر عقلی فلسفی در آثار کلامی ایشان جایگاه برجسته‌ای دارد. روی‌کرد او در بیشتر مباحث کلامی، بهره‌گیری از استدلال عقلی است، اما در مسائلی که صبغه نقلی آنها غالب است مانند امامت خاصه و تفاصیل معاد، از ادله نقلی بهره گرفته است، چنان‌که در مواردی نیز عقل و نقل را در کنار یکدیگر نشانده است به ما بپیوندید 👇👇👇👇👇 لینک ما در واتساپ: https://chat.whatsapp.com/KKS9joWyajP64oihZqD8XM لینک ما در ایتا: http://eitaa.com/yaghoubali_asadi
ضمن تبریک شب ولادت با سعادت امیرالمومنین(ع) روزی سلطان محمّد خدابنده نوه چنگیزخان بر همسر خود خشم گرفت و او را سه طلاقه کرد؛ ولی به دلیل علاقۀ بسیاری که به وی داشت، خیلی زود از کردارِ خودپشیمان شد و به همین خاطر عالمان سنی را دعوت نمود و از آنان مشورت خواست آنهاگفتند:هیچ راهی وجود ندارد، مگر اینکه نخست فرد محلّل(فردی غیر از سلطان)با او ازدواج کند، سپس مجدداً سلطان میتواند با او ازدواج کند سلطان گفت:پذیرشِ این امر،بسیار سخت است. آیا راه دیگری وجود ندارد؟ شما علما در بسیاری از مسائل اختلافِ نظر دارید فقط در این مسئله همه اتفاق نظر دارید؟! گفتند:بله در این هنگام یکی از مشاوران اجازۀ سخن خواست و اظهار داشت: جناب سلطان! در شهر عالمی زندگی میکند که چنین طلاقی را باطل میداند، خوب است او را نیز احضار نموده و نظر او را جویا شوید عالمان سنی بر آشفتند و گفتند:آن عالم، رافضی مذهب بوده و رافضیان افرادی کم عقل و بی خِرَد میباشند واصلا درشأنِ سلطان نیست چنین فردی را به حضور بپذیرد. سلطان گفت:به هر حال دیدن او خالی از فایده نیست و دستور داد علامه حلی را درمحضر او احضار نمایند. فرستاد تا علامه حلی حاضر شود. وقتی علامه وارد مجلس سلطان شد علمای مذاهب چهارگانه ی اهل سنت نیزدر آن جلسه حاضر بودند. علامه بدون هیچ ترس و واهمه ای نعلینِ خود را به دست گرفت و خطاب به همۀ حاضران سلام کرد و آنگاه به سمت سلطان رفت و در کنار او نشست. عالمان سنی رو به سلطان کرده و گفتند ما نگفتیم شیعیان، افرادی سبک سر و بی عقل میباشند؟ سلطان گفت: او عالِم است. دربارۀ رفتار او از خودش سؤال کنید. آنها به علامه گفتند: چرا به سلطان سجده نکردی و آداب تشریفاتِ حضور را به جا نیاوردی؟ علامه گفت: رسولِ خدا از هر سلطانی برتر و بالاتر بود و کسی بر او سجده نکرد، بلکه فقط به آن حضرت سلام میکردند و خدای تعالی نیز فرموده است چون داخل خانه ای شدید به یکدیگر سلام کنید، سلام و درودی که نزد خداوند مبارک و پاک است. از سوی دیگر به اتفاق ما و شما، سجده برای غیر خدا حرام است. پرسیدند:چرا جسارت کردی و کنار سلطان نشستی؟ علامه پاسخ داد: چون جای دیگری برای نشستن نبود و از طرفی سلطان و غیرسلطان با یکدیگر مساوی اند و این جسارت به محضر سلطان نیست. پرسیدند:چرا کفش های خود را به داخل مجلس آوردی؟ آیا هیچ آدم عاقلی در محضرِ سلطان و چنین مجلسی این گونه رفتار میکند؟ علامه گفت: ترسیدم حَنَفی ها کفش هایم را بدزدند همانگونه که ابوحنیفه، نعلینِ رسول اکرم را دزدید علمای حنفیِ حاضر در آن مجلس برآشفتند و فریاد زدند چرا دروغ میگویی؟ این تهمت است.ابوحنیفه کجا و زمان پیامبر کجا؟ ابوحنیفه صد سال پس از پیامبر تازه به دنیا آمد. علامه گفت:ببخشید اشتباه از من بود. احتمالا شافعی نعلینِ پیامبر را سرقت کرده است. این بار صدای شافعی ها درآمد که شافعی در روز مرگِ ابوحنیفه و دویست سال پس از شهادت پیامبر دیده به جهان گشوده است علامه گفت: چه میدانم! شاید کار مالِک بوده است.علمای مالکی هم مثل حنفی ها و شافعی ها و به همان شیوه اعتراض کردند علامه گفت:پس فقط احمد بن حنبل میماند.قطعا سارق احمد بن حَنبل است.حنبلی ها هم برآشفتند و به اعتراض و انکار پرداختند. در این لحظه علامه رو به سلطان کرد و گفت : جناب سلطان! ملاحظه کردید که اینها اقرار کردند هیچ یک از رؤسای این مذاهبِ چهارگانۀ اهل سنت در زمان حیات رسول خدا حاضر نبوده اند و حتی صحابۀ آن حضرت را هم ندیده اند... سلطان گفت: آیا این حرف صحیح است؟ عالمان سنی گفتند: بله هیچ یک از این چهار نفری (که رئیس مذاهب اهل سنت میباشند)، رسول خدا و صحابۀ آن حضرت را درک نکرده اند. 👈 آنگاه علامه گفت: ولی ما شیعیان، پیرو آن آقایی هستیم که به منزلۀ نَفس و جانِ رسول خدا بود و از کودکی در دامان پیامبر پرورش یافت و بارها و بارها از سوی آن حضرت به عنوان وصی و جانشین رسول خدا معرفی شد. سلطان که متوجه حقانیت مذهب شیعه شده بود پرسید: نظر شیعه دربارۀ این طلاق چیست؟ علامه پرسید آیا جنابعالی طلاق را در سه مجلس و در محضر دو نفرِ عادل، جاری نموده اید؟ گفت:نه علامه گفت: در این صورت طلاق باطل میباشد چون فاقد شرایط صحت است. آنگاه سلطان به دست علامه شیعه شد و به حاکمان شهرهای تحت فرمانش نامه نوشت که از این پس با نام ائمۀ دوازدهگانه ی شیعه خطبه بخوانند و به نام ائمە ی اطهار، سکه ضرب کنند و نام آنان را بر در و دیوار مساجد و مشاهد مشرفه حک نمایند(اعیان الشیعه، سید محسن امین، ج۵،ص ۳۹۹،روضات الجنات، محمدباقرخوانساری، ج۲ص ۲۸۳) به ما بپیوندید 👇👇👇👇👇 لینک ما در واتساپ: https://chat.whatsapp.com/KKS9joWyajP64oihZqD8XM لینک ما در ایتا: http://eitaa.com/yaghoubali_asadi
بسمه تعالی تفکر(ج۷) امور لازم به تفکر(ج۱) در ادامه بحث تفکر از مباحث مهم در بحث تفکراموری است که در آیات روایات آمده است و به ما مصداقا فرمود تا در این امور و این موارد تفکر کنیم. 1⃣ اندیشه در آثار خلقت به منظور اثبات وجود و یکتایی پروردگار نخستین اصل از اصول آئین آسمانی اسلام و تمامی ادیان الهی، همانا اصل «توحید» می باشد. و توحید یعنی اعتقاد و اعتراف به این حقیقت که «جهان را آفریدگاری است خدا نام» و این آفریدگار «یکتاست و مبرا از هرگونه شریک و همتا»، که وجود او برای واصلان به مرتبه والای یقین و آنانکه پرده ها و حجاب های مادی و خودیت را دریده اند، کاملا آشکار و واضح است و از همین رو عاشقانه و عارفانه فریاد برمی آورند که: یار بی پرده از در و دیوار در تجلی ست یا اولی الابصار چرا که در نظر ایشان هر ذره ای از ذرات بیکران و بی شمار عالم وجود، نشانه ای است بر حضور و وجود خداوند و نیز یکتایی او: هر گیاهی که از زمین روید وحده لاشریک له گوید ولی از آنجا که عده کثیری از انسانها محصور در حصار محسوسات میباشند و «خدای نادیده» برای آنها قابل قبول و باور نمی باشد. پروردگار حکیم در کتاب کریم خود این گروه دیرباور را به تفکر و اندیشه در مخلوقات و آفریده های خود و نیز پدیده های عالم آفرینش فرا می خواند، تا از این طریق و به اصطلاح عرفاء «سیر در آفاق و انفس» به وجود و نیز وحدانیت او پی ببرند. " سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنفُسِهِمْ حَتَّىٰ يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ ۗ أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ " بزودى نشانه هاى خود را در اطراف عالم و در درون جانشان به آنها نشان مى دهیم تا براى آنان آشکار گردد که او حق است. آیا کافى نیست که پروردگارت بر همه چیز شاهد و گواه است؟! (فصلت/53) به ما بپیوندید 👇👇👇👇👇 لینک ما در واتساپ: https://chat.whatsapp.com/KKS9joWyajP64oihZqD8XM لینک ما در ایتا: http://eitaa.com/yaghoubali_asadi
بسمه تعالی تفکر(ج۸) امور لازم به تفکر(ج۲) اندیشه در آثار خلقت به منظور اثبات وجود و یکتایی پروردگار(ج۲) در قرآن کریم آیات فراوانی را می توان مشاهده کرد که عهده دار چنین مأموریتی هستند، یعنی «دعوت انسانها به اندیشه در آثار و عجایب خلقت»، که از باب نمونه می توان به آیه ۱۶۴ از سوره مبارکه بقره اشاره نمود که در آن خداوند عزیز آدمیان را به اندیشه در خلقت آسمانها و زمین، پیدایش شب و روز، حرکت کشتی در دریاها، نزول باران از آسمان، زنده شدن زمین مرده در بهار، وزش بادها و حرکت ابرها دعوت می نماید: " إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَالْفُلْكِ الَّتِي تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِمَا يَنفَعُ النَّاسَ وَمَا أَنزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّمَاءِ مِن مَّاءٍ فَأَحْيَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَبَثَّ فِيهَا مِن كُلِّ دَابَّةٍ وَتَصْرِيفِ الرِّيَاحِ وَالسَّحَابِ الْمُسَخَّرِ بَيْنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَعْقِلُونَ " در آفرینش آسمانها و زمین، و آمد و شد شب و روز، و کشتیهایى که در دریا به نفع مردم در حرکتند، و آبى که خداوند از آسمان نازل کرده، و با آن، زمین را پس از مردنش حیات بخشیده، و انواع جنبندگان را در آن گسترده ساخته، و (همچنین) در وزش بادها و ابرهایى که میان زمین و آسمان قرار گرفته اند، نشانه هایى است (از ذات پاک خدا و یگانگى او) براى گروهى که عقل خود را به کار مى گیرند.(بقره/164) همچنین در آیه دیگر فرمود: " إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ لَآيَاتٍ لِّأُولِي الْأَلْبَابِ" به یقین در آفرینش آسمانها و زمین، و آمد و شد شب و روز، نشانه هاى (روشنى) براى خردمندان است.(آل عمران/190) و البته همانطور که گفته شد آیات بسیاری از قرآن کریم را می توان ذکر نمود که این چنین ما را به اندیشه در عالم آفرینش و مخلوقات خداوند فرا می خوانند که از آن جمله اند: آیات ,۱۹۱ آل عمران، ۳و ۴ رعد، ۱۱و ۱۲ نحل، ۱۳جاثیه، ۶۹و ۸۰ مؤمنون، ۲۱و ۲۴و ۲۸ روم، و... که چون ذکر همه آنها ما را از مقصود اصلی نوشتار که اشاره اجمالی به محورهای اندیشه در قرآن کریم است بازمی دارد تنها به ذکر نمونه ای از هر یک از این امور اکتفاء می کنیم. به ما بپیوندید 👇👇👇👇👇 لینک ما در واتساپ: https://chat.whatsapp.com/KKS9joWyajP64oihZqD8XM لینک ما در ایتا: http://eitaa.com/yaghoubali_asadi
بسمه تعالی تفکر(ج۸) امور لازم به تفکر(۴) 3⃣ اندیشه در برخی از پدیده های طبیعی به منظور اثبات معاد و رستاخیز پس از اصل توحید، مهمترین موضوعی که در سرلوحه دعوت تمام انبیاء الهی قرار داشته، بطوری که از آدم(ع) تا خاتم(ص) هیچ نبی و رسولی نیامده مگر اینکه انسانها را بدان دعوت نموده، اصل «معاد» و اعتقاد به جهان پس از مرگ و وقوع قیامت میباشد. ولی مع الاسف همچنانکه اکثریت مخاطبان انبیاء در برابر دعوت ایشان به توحید و یکتاپرستی، راه استنکاف و سرپیچی را پیمودند، در برابر پذیرش اصل معاد نیز به انکار برخاسته و حتی مقاومت بیشتری به خرج دادند، چرا که برای آنها جای بسی شگفتی بود که آدمی پس از مرگ و نابودی بدن مادی، دوباره لباس حیات بپوشد و خلقت دوباره پیدا کند. در این راستا پیامبر گرامی اسلام(ص) نیز در امر رسالت خویش با این اظهار استبعاد و شگفتی و عدم پذیرش از جانب قوم خود مواجه بودند و به همین دلیل خداوند متعال در قرآن کریم به منظور اثبات معاد، انسانها را به اندیشه در برخی از پدیده های طبیعی فرا می خواند که به خوبی اثبات کننده «معاد و رستاخیز» می باشند، که از آن جمله می توان به پدیده زنده شدن زمین در فصل بهار پس از مرگ و ممات زمستانی اش اشاره کرد که در قرآن کریم بارها مورد تذکر قرارگرفته است. مثلا در آیه ۵۰از سوره مبارکه روم چنین می خوانیم: «فانظر الی اثار رحمت الله کیف یحیی الارض بعد موتها ان ذلک لمحی الموتی و هو علی کل شی قدیر: پس بنگر به سوی نشانه های رحمت پروردگار که چگونه زمین را پس از مرگش زنده می کند، همانا او زنده کننده مردگان است و بر هر چیز تواناست.» در این آیه شریفه، سخن از نگاه کردن به کیفیت زنده شدن زمین مرده در فصل بهار به میان آمده است و از آنجا که نگاه بدون اندیشه و تفکر، عملی پوچ و بیهوده و بی ثمر می باشد و خداوند عزیز هرگز آدمی را به سوی عملی تهی از فایده دعوت نمی نماید، نتیجه گرفته می شود که در این آیه و آیاتی نظیر آن که از نگاه به مخلوقات سخن به میان رفته است به ما بپیوندید 👇👇👇👇👇 لینک ما در واتساپ: https://chat.whatsapp.com/KKS9joWyajP64oihZqD8XM لینک ما در ایتا: http://eitaa.com/yaghoubali_asadi
بسمه تعالی تفکر(ج۹) امور لازم به تفکر(۵) همچنین آیه۱۷ سوره مبارکه غاشیه:(افلا ینظروا الی الابل کیف خلقت و...) همانا نگاه و نظری، مد نظر است که همراه با بکارگیری قوای عقلانی و اندیشه و تفکر باشد و بدین ترتیب درمی یابیم که در آیه صدرالاشاره نیز مقصود اندیشه در کیفیت زنده شدن زمین مرده است تا از این طریق به توانایی خداوند در زنده ساختن مردگان و به تبع آن وقوع معاد و رستاخیز پی ببریم، همچنانکه «مولوی» نیز با عنایت به این آیات و اندیشه در حیات مجدد زمین به آن حقیقت غیرقابل انکار پی برده و می گوید: این بهار نو زبعد برگ ریز هست برهان وجود رستخیز از مجموع آنچه در این قسمت گفتیم نتیجه گرفته می شود که دومین محور اندیشه در قرآن کریم را تفکر در امر معاد و رستاخیز تشکیل می دهد و البته آیاتی که متضمن این حقیقت و موضوع می باشند بسیارند که در این راستا می توان به آیات ,۷۳بقره، .۲۴روم، .۵جاثیه، .۴۲زمر و... نیز اشاره و مراجعه کرد. به ما بپیوندید 👇👇👇👇👇 لینک ما در واتساپ: https://chat.whatsapp.com/KKS9joWyajP64oihZqD8XM لینک ما در ایتا: http://eitaa.com/yaghoubali_asadi
بسمه تعالی تفکر(ج۱۵) امور لازم به تفکر(۱۱) قرآن کریم علاوه بر آنچه گفتیم در آیات متعددی ما را به سیر و سفر در پهنه کره زمین امر فرموده، و در این کتاب آسمانی آیاتی نظیر این آیه شریفه در سوره مبارکه انعام فراوان است: «قل سیروا فی الارض ثم انظروا کیف کان عاقبه المکذبین: بگو (ای انسانها) در زمین گردش کنید سپس ببینید که چگونه بود سرانجام تکذیب کنندگان (۱۱، انعام)». در اینگونه آیات با استفاده از افعالی نظیر «انظروا»، مخاطبان قرآن کریم به مشاهده آثار باقیمانده از گذشتگان دعوت شده اند و از آنجا که «مشاهده» و «نگاه» زمانی به عبرت آموزی می انجامد که همراه با بکارگیری نیروی «تعقل» و «تفکر» باشد و اصولاً نگاه خالی از اندیشه، نگاهی بیهوده و حیوانی می باشد و خداوند عزیز هرگز آدمی را به سوی عمل بیهوده و بی فایده فرانمی خواند، نتیجه می گیریم در آیات مشابه آیه ای که آوردیم هدف از نگاه و نظر، همانا «اندیشه» و «تفکر» در عاقبت امر گذشتگان است، چراکه همین نگاه و اندیشه به خوبی آدمی را به حقیقت زندگی دنیوی و ناپایداری آن واقف می سازد و همین وقوف به فنا و ناپایداری زینت های حیات مادی، سرچشمه اجتناب از معاصی کبیره و التزام به تقوی و پرهیزگاری و رعایت حدود الهی و حقوق انسانی خواهد بود که آدمیت آدمی و رمز سعادت دنیا و آخرت او در همین نکته نهفته است. و با این اوصاف درمی یابیم که یکی دیگر از مهمترین محورهای «اندیشه و تعقل» در قرآن کریم، همانا اندیشه در سرنوشت گذشتگان و عبرت آموزی از ماجراهایی است که برآنان گذشته است، همانگونه که در مطلع قصیده مشهور خاقانی شاعر بلندآوازه کشورمان در وصف «ایوان مدائن» می خوانیم: هان ای دل عبرت بین از دیده نظر کن هان ایوان مدائن را آئینه عبرت دان... به ما بپیوندید 👇👇👇👇👇 لینک ما در واتساپ: https://chat.whatsapp.com/KKS9joWyajP64oihZqD8XM لینک ما در ایتا: http://eitaa.com/yaghoubali_asadi
تفکر(ج١٨) موانع شکل گیری تفکر 2⃣ غفلت غفلت عبارت است از نسيانى كه به علت بى‏توجهى و عدم هشيارى بر انسان عارض مى‏شود(مفردات راغب ماده"غفل") با توجه به اينكه فرايند تفكر از يك‏سو مبتنى بر توجه و هشيارى نسبت به واقعيت‏هاى موجود پيرامون انسان و از سوى ديگر، مبتنى بر آگاهى‏ها و شناخت‏هاى پيشين آدمى و توجه به آنهاست، به همين سبب، نسيان برآمده از بى‏توجهى و عدم هشيارى موجب از بين رفتن زمينه اوليه تفكر و به فعليت نرسيدن اين قدرت منحصر به فرد در وجود انسان مى‏گردد. انسان غافل به علت عدم توجه به امور پيرامون خود، نه تنها خود را با مسئله و مشكلى مواجه نمى‏بيند، بلكه نسبت به دانسته‏ها و شناخت‏هاى پيشين خود (بر فرض اينكه چنين شناخت‏هايى وجود داشته باشد) نيز بيگانه است. ترديدى نيست كه قوّه تفكر در وجود چنين انسانى هرگز به فعليت نمى‏رسد. قرآن كريم اين حقيقت را به روشنى در آيه ذيل متذكر مى‏گردد: «وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرا مِنَ الْجِنِّ وَالإِنسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لاَّ يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لاَّ يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لاَّ يَسْمَعُونَ بِهَا أُوْلَـئِكَ كَالأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُوْلَـئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ»(اعراف179)؛ به يقين، گروه بسيارى از جن و انس را براى دوزخ آفريديم. آنان دل‏ها [عقل‏ها]يى دارند كه با آن (انديشه نمى‏كنند و) نمى‏فهمند؛ و چشمانى كه با آن نمى‏بينند؛ و گوش‏هايى كه با آن نمى‏شنوند. آنان همچون چهارپايانند، بلكه گمراه‏تر! اينان همان غافلان‏اند. قلب، چشم و گوش ابزارهاى ضرورى براى كسب شناخت و هشيارى نسبت به اشيا و پديده‏هاى پيرامون انسان‏اند و در صورتى كه اين ابزارها به هر دليل به كار گرفته نشوند غفلت بر وجود انسان حاكم مى‏شود و اين خود يكى از بزرگ‏ترين موانع در مسير فعليت يافتن قدرت تفكر در وجود انسان و نيل به حقيقت است. قرآن در برخى از آيات خود از چنين غفلتى به مهر زدن خدا بر قلوب و سمع و اَبصار، ياد كرده است. قرآن كريم سر باززدن از پذيرش حق و گرفتار آمدن در دام باطل را معلول غفلت از آيات الهى دانسته و چنين مى‏گويد: «سَأَصْرِفُ عَنْ آيَاتِيَ الَّذِينَ يَتَكَبَّرُونَ فِي الأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَإِن يَرَوْاْ كُلَّ آيَةٍ لاَّ يُؤْمِنُواْ بِهَا وَإِن يَرَوْاْ سَبِيلَ الرُّشْدِ لاَ يَتَّخِذُوهُ سَبِيلاً وَإِن يَرَوْاْ سَبِيلَ الْغَيِّ يَتَّخِذُوهُ سَبِيلاً ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَذَّبُواْ بِآيَاتِنَا وَكَانُواْ عَنْهَا غَافِلِينَ.»(اعراف: 146) به ما بپیوندید 👇👇👇👇👇 لینک ما در واتساپ: https://chat.whatsapp.com/KKS9joWyajP64oihZqD8XM لینک ما در ایتا: http://eitaa.com/yaghoubali_asadi
آیا می‌شود سرنوشت را با کارهای خوب، تغییر داد؟ استاد مطهرى مى‌گويد: «اگر مقصود از سرنوشت و قضا و قدر الهي،‌ انكار اسباب و مسببات و از آن جمله قوه و نيرو و اراده و اختيار بشر است، چنين قضا و قدر و سرنوشتى وجود ندارد و نمى‌تواند وجود داشته باشد». (1) بايد دانست در عين حال كه دست تقدير الهی در زندگی انسان است و قضا و قدر الهی مردود نيست، نقش انسان در تعيين سرنوشت زندگی پذيرفتنی است. در حقيقت نقش انسان نه تنها مغاير با سرنوشت نيست، بلكه جزئی از همان سرنوشت است. در سرنوشت و تقدير انسان - چه مؤمن باشد و چه كافر - چنين است كه او سرنوشت خود را تعيين نمايد. در واقع اختيار داشتن انسان جزئی از تقديرات الهی است. بشر هميشه خود را در سر چهار راه‌هايی می‌بيند. هيچ‌گونه اجباری كه فقط يكی از آن‌ها را انتخاب كند ندارد و ساير راه‌ها بر او بسته نيست. انتخاب يكی از آن‌ها به نظر و فكر و اراده او مربوط است؛ يعنی طرز فكر و انتخاب او است كه يك راه خاص را معيّن می‌كند. (2) اين كه از يک طرف مسئله تقدير الهی مطرح است و از طرف ديگر اختيار انسان، به اين معنا است كه خداوند مقرّر كرده كه انسان با اختيار و اراده خود، يكی از راه‌ها را انتخاب كند و آن راهی كه انسان با اراده خود انتخاب كرده، همان است كه مقدّر است. خداوند به قضا و قدر مقرّر كرده كه انسان با اختيار خود، آن راهی كه خداوند از ازل می‌داند، انتخاب كند. پس تقدير خداوندی اين است كه بشر افعال خود را از روی اختيار انجام دهد، نه اين كه تقدير او را به انجام يک طرف مجبور سازد. اميرالمؤمنين (ع) از كنار ديوار شكسته و كجى برخاست. پرسيدند: از قضاى الهى فرار مى‌كنی؟ فرمود: از قضاى الهى به قدر او پناه مى‌برم. (3) «يعنى درست است كه تا قانون عليت كه منتهى به فرمان خداست، نباشد، ديوار شكسته سقوط نخواهد كرد، اما همان خداوند به من عقلى داده كه آن خود يک حلقه از سلسله قانون عليت است و يک عامل بازدارنده در برابر اين گونه حوادث. البته ديوار عقل و شعور ندارد و بدون اعلام قبلى سقوط مى‌كند. اما من مى‌توانم به قدر الهى پناه ببرم؛ يعنى با عقل خود چنان محل نشستن را اندازه‌گيرى كنم كه اگر ديوار سقوط كند روى من نيفتد». (4) در قرآن آيات زيادى وجود دارد كه به صراحت اختيار انسان و نقش اراده او را بيان داشته است؛ مانند آيه: «لَيْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعى؛ براى انسان چيزى جز حاصل سعى او نيست». (5) و : «إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ؛ (6) خداوند سرنوشت هيچ قومى را تغيير نمى‌دهد. مگر خودشان آن را تغيير دهند». از آنچه ذكر شد امكان تغيير قضا و قدر در موارد خاص به خوبی روشن شد. اما تغيير قضا و قدر يا تبديل سرنوشت در روايات متعدد هم بيان شده است كه يكی از مهم‌ترين ابعاد و عوامل اين تغيير مقوله دعا است. 📚 پی‌نوشت‌ها : 1. شهيد مطهری، مجموعه آثار، انتشارات صدرا، تهران، 1374ش، ج 1، ص 384. 2. همان، ص 385 . 3. شيخ صدوق، التوحيد، انتشارات جامعه مدرسين قم، 1398 ه ق ، ص 369. 4. ناصر مكارم شيرازی، پيدايش مذاهب، ص 31. 5. نجم (53) آية 39. 6. رعد (13) آية 11. به ما بپیوندید👇👇👇👇 لینک ما در واتساپ: https://chat.whatsapp.com/KKS9joWyajP64oihZqD8XM لینک ما در ایتا: http://eitaa.com/yaghoubali_asadi
حَبط و تَکفیر اعمال یعنی چه؟ ✍ اگر شخصی 20 سال خدمت مفید داشته باشد ولی فرزند كارفرمای خود را بكش، این عمل تمام خدمات او را از بین می برد. 💣 یك بمب كه منفجر می شود و ساختمانی فرو می ریزد، تمام زحمات انسان ها را در یك لحظه از بین می برد. ⚡️خوردن یك قاشق سمّ، تمام مراقبت های بهداشتی چند ساله را نابود می كند. 💫یك لحظه خواب در هنگام رانندگی، ماشین را به دره پرتاب می كند. یك لحظه فرو كردن چاقو در چشم، سبب نابینایی سالیان دراز می شود. ✅آری، برخی گناهان همچون آتش، جنگل نیكی های انسان را سوزانده و به خاكستر تبدیل می كند. ✍ قرآن می فرماید: أُولئِكَ الَّذينَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَة 📖 بقره/ 217 🍃كارگری كه سالها بد كار می كرده ولی یك لحظه وقتی وارد منزل كارفرما می شود كودك كارفرما را می بیند كه به استخر افتاده و در آستانه غرق شدن است، او را نجات می دهد. این عمل تمام بدرفتاری ها و كم كاری های او را جبران می كند. 👈گاهی به خاطر یك كار شایسته، بدی های انسان محو می شود. وَ مَنْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ وَ يَعْمَلْ صالِحاً يُكَفِّرْ عَنْهُ سَيِّئاتِهِ 📖تغابن/ 9 قرآن می گوید: نماز به پا دارید كه آن حسنه ای است كه بدی ها و زشتی ها را از بین می برد. 🌴وَ أَقِمِ الصَّلاةَ طَرَفَيِ النَّهارِ وَ زُلَفاً مِنَ اللَّيْلِ إِنَّ الْحَسَناتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئات‏. 📖هود/ 111 📖 پرسش های مهم پاسخ های کوتاه، محسن قرائتی به ما بپیوندید👇👇👇👇 لینک ما در واتساپ: https://chat.whatsapp.com/KKS9joWyajP64oihZqD8XM لینک ما در ایتا: http://eitaa.com/yaghoubali_asadi
تخریب بقیع 3⃣ سوال آیا ساخت بناء بر روی قبور شرک است؟ وهابیون مى گويند ساختن بنا بر قبور ، سبب پرستش قبرها مى شود و این شرک است. آنهااين حديث نبوى را گواه بر عدم جواز بناء می دانند که فرمود «لَعَنَ اللهُ الْيَهُودَ اتَّخَذُوا قُبُورَ أنْبِيَائِهِمْ مَسَاجِدَ » « خداوند يهود را لعن كرد زيرا قبور پيامبرانشان را مسجد قرار دادند»(صحیح بخاری ج 1 ص 110_ وسائل الشیعه ج 5 ص 161) جواب: بر همه روشن است كه هيچ شیعه ای قبور اولياء الله را پرستش نمى كند و ميان «زيارت» و «عبادت» فرق واضح و روشنى است. ما همان گونه كه به زيارت و ديدار احيا و زنده ها مى رويم و بزرگان را احترام كرده و از آنها التماس دعا مى کنيم، همين گونه به زيارت اموات مى رويم و به بزرگان دين و شهداى راه اسلام احترام مى گذاريم و از آنها التماس دعا داريم. آيا هيچ عاقلى مى گويد زيارت بزرگان در حياتشان به صورتى كه گفته شد، عبادت، كفر و شرك است؟ زيارت بعد از وفات نيز همين گونه است. آیا پيامبر اسلام به زيارت قبور بقيع نمى رفت؟ و حال آنکه در روايات بسيارى از منابع اهل سنّت در مورد زيارت قبر پيامبر و زيارت ساير قبور آمده است. (سنن ابن ماجه ج 1 ص 114 _ صحیح مسلم ج 3 ص 65) اگر خداوند يهود را لعن كرده به سبب اين بوده كه قبور انبيا را سجده گاه قرار دادند، در حالى كه هيچ شیعه ای هيچ قبرى را سجده گاه خود قرار نمى دهد ، چنان که شارح سنن نسائی می نویسد « یهودیان ، قبور انبیاء خود را مسجد قرار دادند یعنی به سوی آن قبور نماز خوانده و بر روی آنها سجده می کردند »(شرح سنن نسائی ، علامه سندی ، ج 2 ص 41) احمد بن حنبل نقل می کند که پيامبر پس از نهى فوق فرمود: بار الها قبر مرا، بتى كه مورد عبادت قرار گيرد، قرار مده (مسند احمد ج 3 ص 248) اين جمله حاكى است كه یهودیان با قبر و تصویری که كنار آن بوده بسان بت رفتار مى كردند و قبر و يا صورت فرد صالح را قبله قرار داده، بلكه بالاتر آن را به صورت بت مى پرستيدند. (آیین وهابیت،استاد سبحانی،ص 106) آیا اين كه هم اكنون قُبّه و بارگاه پيامبر اسلام در كنار مسجد نبوى سر به آسمان كشيده و همه مردم مسلمان حتّى وهّابى ها در روضه مقدّسه (آن قسمتى از مسجد نبوى كه در كنار قبر آن حضرت و متّصل به آن است) در پنج وقت نماز واجب مى خوانند و در اوقات ديگر نمازهاى مستحب، و در پايان هم قبر پيغمبر اكرم را زيارت مى كنند. اين كار پرستش قبور محسوب مى شود و حرام است؟ يا اين كه قبر مطهّر پيامبر مستثناست، آيا ادلّه شرك و حرمت پرستش غير خدا قابل استثناست؟! پس قطعا زيارت قبور ربطى به عبادت ندارد، و نماز در كنار قبر پيغمبر و قبور ساير اولياء الله هيچ مشكلى ندارد و حديث بالا ناظر به كسانى است كه واقعاً پرستش قبور مى كردند. نکته آخر اینکه: كسانى كه با زيارت شيعيان جهان از قبور امامان آشنا هستند، مى دانند هنگام نمازهاى واجب وقتى صداى مؤذّن بلند مى شود، همه رو به قبله مى ايستند و نمازهاى واجب را به جماعت برگزار مى كنند. ثانیا موقع زيارت نخست صد بار تكبير مى گويند و بعد از زيارت نيز دو ركعت نماز مستحب رو به قبله بجا مى آورند، تا در آغاز و پايان روشن شود پرستش مخصوص خداست. به ما بپیوندید 👇👇👇👇👇👇 لینک ما در ایتا: http://eitaa.com/yaghoubali_asadi
تخریب بقیع 4⃣ سوال: آیا شیعیان به قبور ائمه‌ی خود نماز می‌خوانند؟ جواب: این سؤال باطل و این ادعا یک تهمت به شیعیان است. زیرا همه مسلمانان عموما و شیعیان خصوصا به سوی کعبه نماز می خوانند و کعبه را قبله خود قرار می دهند. اما طبق شماری از روایات شیعه و سنی درباره فضیلت دعا و عبادت اطراف قبور پیامبران و صالحان و قبور مسلمانان، سیره مسلمانان از قدیم‌الایام تا کنون بر این شده است که در کنار قبور صالحان مخصوصاً قبر مطهرپیامبر خاتم(ص) به عبادت و دعا می پردازند. فقهاء شیعه علاوه بر قبر پیامبر(صلی الله علیه و آله)، نماز خواندن در حرم امامان (عليهم السلام) به خصوص در حرم اميرالمؤمنين و امام حسين (عليهما السلام) را مستحب دانسته اند(تحرير الوسيلة ، ج1 ، ص151 ، م16 و العروة الوثقي ، ج1 ، ص596 ، م5) گذشته از این خداوند درقران آیه 21 سوره کهف، ساختن مسجد کنار قبور اصحاب کهف را بیان کرده ( قال الذینَ غَلَبُوا عَلَی أمرِهِم لَنَتَّخِذَنَّ عَلیهِم مَسجداً، کسانی که از راز آنها آگاهی یافتند گفتند: ما مسجد و عبادتگاهی در کنار آنها می‌سازیم). نماز خواندن در کنار قبور امامان، سبب شده است که وهابیت شیعیان را مشرک بدانند. آنها بر این باورند که شیعیان قبور امامان را مانند کعبه، قبله قرار می دهند. اوّلا: هیچ یک از عالمان شيعه فتوا نداده اند که شخص در زيارت، به هنگام نماز خواندن طوري بايستد که رو به قبله نباشد؛ و یا کسی نگفته است که قبور امامان را مانند کعبه، قبله قرار دهید؛ بلکه همه آن ها گفته اند: یکی از شرط های صحت نماز رو به کعبه نمازخواندن است(طباطبایی یزدی، محمد کاظم، العروة الوثقی، ج1، ص539؛ موسوی خمینی، سید روح الله، تحریر الوسیله، ج1، ص141) لذا در زیارتگاه ها مردم به سمت قبله یعنی کعبه نماز می خوانند. ثانیا: اگر کتب روایی شیعه را نگاه کنیم، به ابوابی می رسیم که نشان می دهد شیعه رو به قبر ائمه نماز نمی خواند، مانند «باب استحباب كثرة الصلاة عند قبر الحسين (عليه السلام) فرضا ونفلا عند رأسه وخلفه، باب مستحب بودن زياد نماز خواندن در کنار قبر امام حسين (ع) چه نماز واجب وچه نماز مستحب، در کنار سر حضرت «نه رو به قبر حضرت» يا در پشت حضرت) «وقتی هم کسی به قسمت پشت سر برود، طبیعتا رو به قبله نیز خواهد بود(حر العاملي، وسائل الشيعة، ج 14، ص 517) فقهاء شیعه هم در باب زیارت کردن مي گويند طوري بايست که قبر امام بين تو و قبله باشد. يعني در سمت پشت سر يا کمر حضرت قرار بگیرد که در این صورت طبیعتا رو به قبر و نیز رو به قبله قرار خواهد گرفت، و این مسئله در مذاهب مالک، شافعی و احمد بن حنبل جایز است. ( كتب ورسائل وفتاوى ابن تيمية في الفقه (27/ 31) علمای اهل سنت نیز درباره زیارت قبر پیامبر همین سخن را بیان کرده اند، مانند اینکه؛ روایت شده که منصور عباسی، دومین خلیفه عباسی، از مالک پرسید: ای ابا عبدالله! آیا رو به پیامبر بایستیم و دعا کنیم یا رو به قبله و دعا کنیم؟ مالک به او گفت: صورت را از طرف پیامبر برنگردان. زیرا او شفیع تو و شفیع پدر تو آدم (علیه السلام) در روز قیامت است؛ و رو به او بایست و شفاعت بخواه تا او نیز نزد خداوند شفاعت کند. در ادامه نویسنده می گوید این مطلب نقل شده از مالک از حیث سندی نیز اشکالی ندارد(سمهودی، علي بن عبدالله، وفاء الوفا بأخبار دار المصطفی ج4، ص1376؛ قسطلانی، أحمد بن محمد، المواهب اللدنیة بالمنح المحمدیة، ج3، ص409؛ مصری، أبومحمد، أرشیف ملتقی أهل التفسیر، ج1، ص334) در مسند ابوحنیفه آمده، که می گوید: «سمعت أبا حنيفة يقول قدم أيوب السختيانيّ وأنا بالمدينة فقلت لأنظرنّ ما يَصنَع فجعل ظَهرَهُ مِمّا يَلِي القِبلة ووَجهَهُ مِمّا يَلِي وجهُ رسُولِ الله (ص) و بَكىَ غير مُتَبَاكٍ، ایّوب سختیانی نزد قبر پیامبر (صلی الله علیه و آله) آمد، پشت به قبله و رو به قبر حضرت نمود و (در زیارت خود) گریه‌ی فراوانی نمود(سمهودي، علي بن عبد الله، خلاصة الوفا بأخبار دار المصطفى، ج1، ص 427، تحقيق د. محمد الأمين محمد محمود أحمد الجكيني؛ وفاء الوفاء بأخبار دار المصطفى، 1؛ 51) به ما بپیوندید 👇👇👇👇👇👇 لینک ما در ایتا: http://eitaa.com/yaghoubali_asadi