📚بہوقتڪتاب:
#آفټابدࢪحجاب🥀
✍🏻نویسنده:سیدمهدۍشجاعے
پاࢪت ۴۶
نگاه خسته ات را به روى دشت پهن مى کنى .
چه سرخى غریبى دارد آفتاب ! و چه شرم جانکاهى از آنچه در نگاهش اتفاق افتاده است . آنچنانکه با این رنج و
تعب ، چهره خود را در پشت کوهسار جمع مى کند.
او هم انگار این پیکرهاى پاره پاره ، این کبوتران پر و بال سوخته و این آشیانه هاى آبش گرفته را نمى تواند ببیند.
پیش روى تو سجاد خفته است بر داغى بیابانى که تن تبدارش را مى سوزاند، آنسوتر خیمه هاى نیم سوخته است که
در سرخى دشت ، خود به لشگر از هم گسسته مى ماند و دورتر، بچه هایى که جا به جا در پهناى بیابان ، ایستاده اند،
افتاده اند، نشسته اند، کز کرده اند و بعضیشان از شدت خستگى ، صورت بر کف خاك به خواب رفته اند.
آنچه نگران کننده تر است ، دورترهاست . لکه هایى در دل سرخى بیابان . خدا نکند که اینها بچه هایى باشند که سر
به بیابان نهاده اند و از شدت وحشت ، بى نگاه به پشت سر، گریخته اند.
در میان خیمه ها، تک خیمه اى که با بقیه اندکى فاصله داشته ، از دستبرد شعله ها به دور مانده و پاى آتش به درون
آن باز نشده .
دستى به زیر سر و گردن و دستى به زیر دو پاى سجاد مى برى ، از زمین بلندش مى کنى و چون جان شیرین ، در
آغوشش مى فشارى ، و با خودت فکر مى کنى ؛ هیچ بیمارى تاکنون با هجوم و آبش و غارت ، تیمار نشده است و
سر بر بالین نگذاشته است .
وقتى پیشانى اش را مى بوسى ، لبهایت از داغى پیشانى اش ، مى سوزد.
جزاى بوسه ات درد آلودى است که بر لبهاى داغمه بسته اش مى نشیند.
همچنانکه او را در بغل دارى و چشم از بر نمى دارى ، به سمت تنها خیمه سالمت مانده ، حرکت مى کنى .
یال خیمه را به زحمت کنار مى زنى و او را در کنار خیمه بى اثاث مى خوابانى .
اکنون نوبت زنها و بچه هاست . باید پیش از تاریکى کامل هوا، این تسبیح عزیز از هم گسسته ات را دانه دانه از پهنه
بیابان برچینى .
عطش ، حتى حدقه چشمهایت را به خشکى کشانده . نه تابى در تن مانده و نه آبى در بدن . اما همچنان باید بدوى .
باید تا یافتن تمامى بچه ها، راه بروى و تا رسیدگى به تک تکشان ایستاده بمانى .
تو اگر بیفتى پرچم کربال فرو مى افتد و تو اگر بشکنى ، پیام عاشورا مى شکند.
نپس ایستاده بمان و کار را به انجام برسان که کربال را استقامت تو معنا مى کند و استوارى توست که به عاشورا رنگ
جاودانگى مى زند.
راه رفتن با روح ، ایستادن بى جسم ، دویدن با روان ، استقامت با جان و ادامه حیات با ایمان کارى است که تنها از تو
بر مى آید.
پس ایستاده بمان و سپاهت را به سامان برسان و زمین و آسمان را از این بى سر و سامانى برهان .
پیش از هر کار باید سکینه را پیدا کنى . سکینه اگر باشد، هم آرامش دل است و هم یاور حل مشکل .
شاید آن کسى که زانو بر زمین زده و دو کودك را با دو بال در آغوش گرفته و سرهایشان را به سینه چسبانده ،
سکینه باشد.
آرى سکینه است . این مهربانى منتشر، این داغدار تسلى بخش ، این یتیم نوازشگر، هیچ کس جز سکینه نمى تواند باشد
ادامه دارد...
#امام_زمان🕯🍂'
الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْبحق حضࢪٺزینبڪبرۍسلاماللهعلیها🖤🍃'