سوره نبا(۲) «الَّذی هُمْ فیهِ مُخْتَلِفُونَ» نبأ/3 از چیزی سؤال می کنند که در مورد آن اختلاف دارند. بگو مگو راه انداخته اید! وقتتان را صرف چیزهای بیهوده می کنید. در قرآن سوره ای داریم به نام سوره کهف که چند جوانمرد بودند که محیط آلوده را تحمل نکردند و از شهر به غار پناه بردند. بعد در قرآن می فرماید: عده ای عوض اینکه هدف آنها را جستجو پیدا کنند روی تعداد آنها بحث می کنند! یکی می گوید: ٥ نفر بودند، دیگری می گوید: نه خیر ٦ نفر بودند و. . . اینکه تعداد افراد اصحاب کهف چند نفر بودند مهم نیست، بلکه کارهای آنها مهم است. یا اینکه بدانیم بوعلی سینا چند کیلو بود که مهم نیست. از این قبیل اطلاعات زیاد است که اغلب آنها مفید نیست و به هیچ دردی نمی- خورد. قرآن داستان حضرت یوسف علیه السلام را تعریف می کند؛ نه حرفی از سن موسی(ع) به میان آمده، نه حرفی از عمق چاه به میان آمده و نه از ساعت ماجرا حرفی به میان آمده است، بلکه فقط به اطلاعات مفید و آموزنده پرداخته است. اینکه برادران یوسف(ع) اون را به بهانه تفریح از پدر گرفتند و در چاه انداختند، مسئله مهمی است. و به ما این تذکر را می دهند: که مبادا شما را به بهانه تفریح از اهدافتان دور کنند(حتی برادرانتان) و. . . «كَلاَّ سَیَعْلَمُونَ» نبأ/4 آیا قیامت هم سؤال کردن دارد؟ ! در آینده خواهید فهمید. «ثُمَّ كَلاَّ سَیَعْلَمُونَ» نبأ/5 در آینده خواهید فهمید. این تکرار یعنی چه؟ ! تکرار برای تربیت است. بین تعلیم و تربیت تفاوت وجود دارد. بعد از تعلیم دادن گفتن لازم نیست. تربیت یعنی آنقدر تذکر بدهیم که بفهمد و قبول کند. یعنی در تربیت تکرار لازم است. نماز باید تکرار شود. در تربیت، تکرار اصل است. و چون قرآن برای تربیت است خیلی از قصه هایش تکراری است. برخی چیزها اگر تکرار نشود فراموش می شوند. از قران ✍ادامه دارد.....ان شاءالله 🌺یاوران قرآن @yavaranQoran