✍ #تفسیر سوره تکویر(۶)
از گناهانی که بیشتر در فصل تابستان شایع است اسراف آب است. ما خیلی زن و مرد وسواسی داریم. وسواسی بودن یک مریضی نیست بلکه ده، پانزده رقم مرض دارد. وسواسی همه مردم را نجس میداند. شما عوارض وسواسی بودن را اگر در نظر بگیرید میبینید که خیلی عوارض سوء دارد. وسواسی هم همه مردم را لا ابالی میداند. میگوید: تمیز منم، پاک منم، باقی مردم نجس هستند. و به مردم سوءزن دارد. وسواسی شیر آب را تا آخر باز میکند و یکمرتبه آب دیگر خانه کم میآید و با این کار حق دیگر را میدزدد. وسواسی میگوید: رسول خدا(ص) دروغ گفت! ! ؟ چون پیغمبر(ص) میگوید: پاک شد. آن آقا و خانم میگویند: پاک نشد. میگوید: دست خودم نیست! چرا دست خودت نیست. من همین الان یک صیغه برای همه وسواسیها میخوانم: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم» آقایان و خانمهای وسواسی! تمام کارهایتان را نجس انجام دهید، بنده هم گناهش را قبول میکنم. هی میخواهد بگوید: الله اکبر، میگوید: ا. . ا. . لله. . . میگویم: بابا بگو الله اکبر و نمازت را بخوان. اگر نمازت باطل بود گردن من. من گناه همه را قبول میکنم. شما همان چیزی را که در رساله مراجع آمده عمل کنید، اگر پیش خودتان گفتید: نجس است، بگویید: گناهش گردن قرائتی. و کارتان را انجام دهید. من این کار را از مراجع یاد گرفتهام. چون وقتی وسواسیها پیش مراجع میرفتند، ایشان به آنها اینگونه میفرمودند. شخصی پیش یکی از مراجع رفت و گفت: وقتی میخواهم نماز بخوانم، نیتم نمیآید. ایشان فرمود: نماز بدون نیت! بخوان گناهش گردن من. من هم گاهی دچار وسواس شدهام. مثلا فکر کردهام که لباس پاک نشده است. موقع نماز در دلم گفتم: 2 رکعت نماز با لباس نجس میخوانم. وقتی گفتی: با لباس نجس! شیطان انسان را ول میکند. 2 رکعت نماز غلط با لباس نجس میخوانم. وسواسی بالاخره باید دل بکند از کارش. وسواسی گناه کبیره میکند. امام میفرماید: اگر کسی بیش از نصف لیوان آب را دور بریزد، گناه کبیره کرده است. اسراف از گناهان کبیره است(1) و دور ریختن نصف لیوان آب نیز گناه کبیره است(2) با این کمبود آب، چرا وسواسیها این کار را میکنند؟ ! تهران 8-7 میلیونی با 3 تا سد میچرخد. بعد حساب شده است که اگر هر شخص 10∕1 در مصرف آب صرفه جویی کند، جمعا به اندازه یک سد صرفه جویی شده است.
#درسهایی از قرآن
@yavaranQoran
✍ #تفسیر سوره عبس(۲)
فرمود: باش. من شیعه هستم، عامل نفوذی شما در دربار عباس هستم! ؟ چرا اجازه نمی دهید؟ فرمود: خوب باش. چرا به آن چوپان راه ندادی؟ حالا خدا می داند كه من آخوند اگر یك فقیر بیاید می گویم: كی است؟ حالا بنشیند. ولی اگر یك ثروتمند آمده، می گویم: سلام علیكم اوامری باشد! ؟ ! من خودم گرفتار این آیه هستم. اگر روز قیامت بیاید كه چه افرادی به من مراجعه كردند، اگریك پولدار از من استخاره خواست، چنان ابروی راستم رفته شمال شرقی، ابروی چپم رفته جنوب غربی، یا حمید به حق محمد! ؟ چه خبره! پولدار از من استخاره می خواهد! اما یك فقیر وقتی استخاره می خواهد، خیلی خوب، با تسبیح می كنم! ؟ خوب است برو دنبال كارت! ؟ خدا می داند كه از من چه حالی خواهد گرفت. بنده خودم گیر هستم. اما این حرفها بوده است. طرز رفتار معلم در مدارس عادی و غیرانتفاعی با هم فرق دارد. آن پیركور (ابن مكتوم) هنوز هم هست، آن عبوسها هنوز هم هستند. اینكه می گویند: در قرآن تدبیر كنید، به این معناست كه قرآن را بخوانید و فتوكپی آن را در زندگی حالا پیاده كنید.
3- توجه به باطن و بصیرت داشتن
«وَ ما یُدْریكَ لَعَلَّهُ یَزَّكَّی أَوْ یَذَّكَّرُ فَتَنْفَعَهُ الذِّكْری» (عبس/4- 3)پیغمبر! اصلا تو چه می دانی شاید همین شخص عامل تزكیه شد! ؟ شاید همین صف اولی ها نمازشان قبول نباشد! ولذا حدیث داریم وقتی انسان از خواب بیدار می شود و می بیند نمازش قضا شده است و ناراحت می شود، خدا این ناراحتی را بیشتر از این دوست دارد كه نصف شب بلند شوی، نماز شب بخوانی (یك لیتر هم گریه كنی) و بگویی: مرا می بینی دیشب عجب شبی بود! حدیث داریم: نماز قضایی كه انسان به واسطه آن خود را تحقیر كند، خداوند بیشتر از نماز شبی دوست دارد كه انسان به واسطه آن مغرور شود. شاید همین متذكر شد، شاید همین بنزینی بود و روشن شد. شاید تذكر به درد همین بخورد.
«أَمَّا مَنِ اسْتَغْنی فَأَنْتَ لَهُ تَصَدَّی وَ ما عَلَیْكَ أَلاَّ یَزَّكَّی» (عبس/7- 5)اما آن كسی كه غنی است، (غنی بودن خوب است) «اسْتَغْنی» بودن بد است. فرق است بین غنی و «اسْتَغْنی» . غنی یعنی كسی كه چیزی دارد. «اسْتَغْنی» ی عنی من كاری به فلانی ندارم. «كَلاَّ إِنَّ الْإِنْسانَ لَیَطْغی أَنْ رَآهُ اسْتَغْنی» (علق/7- 6)چپی ها می گویند: سرمایه داری عامل طغیان است. یعنی انسانی كه شكم سیری دارد، دست به تجاوز می زند. قرآن نمی گوید: «أَنْ اسْتَغْنی» : اگر پول دار باشد طغیان می كند، می فرماید: «أَنْ رَآهُ اسْتَغْنی» . «رَآهُ» ی عنی خودش را ببیند. امام خمینی (ره) عزیز بود اما خودش خودش را عزیز نمی دانست. می فرمود: به من رهبر نگویید، رهبر ما حسین فهمیده است. پول داشتن بد نیست، بلكه به پول گره خوردن بد است. خدا از یك پولدار (قارون) انتقاد می كند. و از یك پولدار (سلیمان) تعریف می كند.
#درسهایی از قران
@yavaranQoran
✍ #تفسیر سوره عبس(۴)
یك قصه برایتان بگویم: كسی می گفت: من دیگر مسجد نمی روم، نمی روم نمی روم. گفتم: چرا نمی روی؟ گفت: پدر من به مسجد رفت با كلاه نمدی. كلاه را برداشتند و كلاه دیگری سر او گذاشتند همان كلاه با نمد وبیشتر. منتهی ما را تحقیر كردند و. . .
5- اخلاق برای اخلاق
«وَ أَمَّا مَنْ جاءَكَ یَسْعی وَ هُوَ یَخْشی فَأَنْتَ عَنْهُ تَلَهَّی كَلاَّ إِنَّها تَذْكِرَه یٌ» (عبس/11- 8)آن فقیری كه می آید (ابن مكتوم) و با تلاش هم می آید، خشیت خدا در دلش است. با چشمی نابینا آمده و خوف خدا دارد، تو نسبت به او بی اعتناعی می كنی؟ ! خدا مگر ول می كند؟ ! اخلاق در دنیا با اخلاق در قرآن فرق می كند. در دنیا اخلاق برای جذب مشتری،
برنامه درسهایی از قرآن سال 67 . ج1، ص: 4
پیشرفت اقتصاد، فرهنگ، روابط خانوادگی، برخوردهای دیپلوماسی و سیاسی، رأی بالا و. . . است. اما در اسلام اخلاق برای خود اخلاق است.
این بركاتی را هم در پی دارد. معلم خوش اخلاق موفق تر است. كارفرمای خوش اخلاق موفقتر است، اخلاق این بركات را دارد. اما خود اخلاق هم یك ارزش است. چه طور؟ این آقای نابینا كه وارد جلسه شد، آن بنده خدا عبوس كرد، نابینا او را در آن حالت دید یا نه؟ ندید. نابینا كه عبوس را ندید پس ندید تا ناراحت شود. و اصلاً نفهمید. خدا می فرماید: من كاری ندارم كه او دید یا نه، فهمید یا نفهمید، اصلا من كاری به خوشایند یا بد آیند او ندارم، خود اخلاق به عنوان اخلاق یك ارزش است. شما نباید برای نابینا به خاطر اینكه نابینا و فقیر است عبوس كنید. دنیا از بركات اخلاق می گوید، ما كه می گوییم: اخلاق، علاوه بر اخلاق خود اخلاق هم برایمان مهم است. اخلاق به خاطر خود اخلاق. فرق است بین كسی كه نظم را به خاطر نظم دوست دارد و كسی كه نظم را به خاطر پلیس رعایت می كند. اخلاق قرآنی بر اساس ارزشها است.
6- جایگاه قرآن و توجه به خدا و قیامت
«كَلاَّ إِنَّها تَذْكِرَه یٌ فَمَنْ شاءَ ذَكَرَهُ » (عبس/12- 11)تا حواستان جمع باشد. یك وقت به خاطر اینكه ماشین و كفش و كلاهش كهنه است، خواستگار فقیر است، تحقیر نكنید. این تذكر بود. هركه می خواهد بسم الله، متذكر بشود. «فی صُحُفٍ مُكَرَّمَه یٍ مَرْفُوعَه یٍ مُطَهَّرَه یٍ» (عبس/14- 13)این قرآن در میان صحیفه هایی پر ارج است. بلندمرتبه و پاكیزه است. «بِأَیْدی سَفَرَه یٍ كِرامٍ بَرَرَه یٍ» (عبس/16- 15)بدست سفیرانی بزرگوار و نیكوكار.
این قرآن، قرآن پاك، از خدای پاك، جبرییل پاك، رسول پاك كه «لا یَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ» (واقعه/79)این آیات نورانی را فرستادیم برای تذكر.
اما: «قُتِلَ الْإِنْسانُ ما أَكْفَرَهُ» (عبس/17). مرگ بر انسان، چقدر انسان كفور است! چقدر ناسپاس است! ناسپاسی می كنی؟ می دانی سن تو چقدر است؟ ! گردنت را در برابر خدا خم نمی كنی؟ ! بشنو: «مِنْ ای شَیْ ءٍ خَلَقَهُ مِنْ نُطْفَه یٍ خَلَقَهُ فَقَدَّرَهُ» (عبس/19- 18)انسان، نمی دانی خدا ترا از چه آفریده است؟ ! از یك تك سلول، از یك اسپرم. یك «سُبْحَانَ رَبِّیَ الْأَعْلَی وَ بِحَمْدِهِ» نمی گویی! تو از چی آفریده شده ای كه اینقدر متكبری؟ ! از نطفه، نطفه ای كه اندازه گیری شده است. «ثُمَّ السَّبیلَ یَسَّرَهُ ثُمَّ أَماتَهُ فَأَقْبَرَهُ ثُمَّ إِذا شاءَ أَنْشَرَهُ» (عبس/22- 20)می فرماید: یك تك سلول بودی، «فَقَدَّرَهُ» (عبس/19). راه را برایت باز كرد. واقعا خدا چقدر راه را باز كرده! راه به دنیا آمدن، راه تغذیه، راه زندگی، از طریق عقل، فطرت، انبیا. راه را نشانت داد. چه كسی است كه بگوید: نمی دانم! خوب و بد را در نهاد هر دلی كاشت. بچه خردسالی كه سیبی را به شما امانت داده و رفته است وقتی برگشت و دید شما سیب را خورده اید، با گریه اش به شما می گوید: كه: تو خیانت كرده ای. یعنی او هم می فهمد خیانت را. بچه خردسال هم خوب و بد را می داند. گردن كلفتی نكن. هرچه را انكار كنی قبرت را نمی توانی انكار كنی. هستند افرادی كه در مقابل خدا، گردن خم نمی كنند. از خدا نمی ترسند، ولی از پشه می ترسند.
من این حدیث را از امام رضا (ع) نقل كرده ام، دوباره نقل می كنم: امام رضا (ع) فرمود: با انسان های خیره سر اینگونه صحبت كنید: بگویید: برادر، خواهر بنشین تا یك جمله برایت بگویم: یا قیامت هست و یا نیست. اگر قیامت نبود مذهبی چه ضرری كرده است؟ ! فوقش این است كه در ماه رمضان ناهارش را چند ساعت دیرتر خورده است. روزی چند ركعت نماز خوانده است. وقتی هم از خانه بیرون می آمد (خانم) یك روسری سركرده است. اگر قیامت نبود مذهبی چه ضرری كرده است. حق اگر قیامت نبود اما اگر قیامت بود كه به هزار و یك دلیل هست. آن لاابالی چه خواهد كرد؟ ! بنابراین عقل اقتضا می كند كه ما باید مذهبی باشیم.
«والسلام علیكم و رحمه ی الله و بركاته»
#درسهایی از قرآن
@yavaranQoran
✍ #تفسیر سوره نازعات(۲)
در مورد زكات قرآن می فرماید: كسانی كه به زور زكات می دهند «وَ هُمْ كارِهُونَ» توبه/54 (زكاتشان قبول نیست. «فَالْمُدَبِّراتِ أَمْراً» نازعات/5)
2- توسل و واسطه گری با توحید منافات ندارد
قسم به فرشتگانی كه برنامه ریزی می كنند (تدبیر می كنند) انسان باید در كارهایش برنامه ریزی داشته باشد. انسان باید یك سیاستگذاری در زندگیش داشته باشد. ما می گوییم: یا حسین (ع) وهابی ها می گویند: بگویید یا الله. یا حسین (ع) گفتن شرك است. جوابش این است. می گوییم: ضمن اینكه همه كاره خداست اما مانعی هم ندارد كه حسین (ع) هم واسطه باشد. خداوند «یُدَبِّرُ الْأَمْرَ» یونس/3) تدبیر دست خداست. اما همین خدا به فرشته ها فرموده: فَالْمُدَبِّراتِ أَمْراً.
«وَ إِذا مَرِضْتُ فَهُوَ یَشْفینِ» شعراء/80) شفا دست خداست. اما همان خدایی كه شفا می دهد، در عسل هم قدرت شفا قرار داده است. عیبی ندارد كه كار دست خدا باشد، اما همان خدا كارها را به دیگران واگذار كند.
3- جهان در آستانه قیامت
«یَوْمَ تَرْجُفُ الرَّاجِفَه یُ» ـازعات/6) روزیكه زلزله های وحشتناك همه چیز را به لرزه درمی آورد. (همه چیز به هم می ریزد) ولذا: «إِذَا الشَّمْسُ كُوِّرَتْ وَ إِذَا النُّجُومُ انْكَدَرَتْ» تكویر/2- 1 نور خورشید گرفته میشود، ستاره ها به هم می ریزند. «تَتْبَعُهَا الرَّادِفَه یُ» نازعات/7) از دنبال آن زلزله دیگری واقع می شود. (یا صور اول و صور دوم و یا زمین لرزه و پس لرزه «قُلُوبٌ یَوْمَئِذٍ واجِفَه یٌ» نازعات/8) دلهایی در آن روز ترسان و لرزان است. كسی كه قاچاق بار كرده است، وقتی با نیروی انتظامی مواجه می شود، رنگش می پرد. «أَبْصارُها خاشِعَه یٌ» نازعات/9 چشمها ترسان و گریان است. «یَقُولُونَ أَ إِنَّا لَمَرْدُودُونَ فِی الْحافِرَه یِ» نازعات/10 اینها در دنیا وقتی حرف از قیامت به میان می آمد، متلك می گفتند و به مسخره می گرفتند. می گویند: حالا فعلاً دنیایت را نگهدار. مردم غافل دنیا می گویند: آیا ما پس از مرگ باز زندگانی دیگری خواهیم داشت؟ ! یعنی پس از مرگ ما دوباره زنده می شویم؟ ! بعید می دانستند.
#درسهایی از قرآن
@yavaranQoran
✍ #تفسیر سوره نازعات(۳)
«أَ إِذا كُنَّا عِظاماً نَخِرَه یً» نازعات/11) وقتی ما استخوانهای پوسیده شدیم دومرتبه زنده می شویم؟ ! «قالُوا تِلْكَ إِذاً كَرَّه یٌ خاسِرَه یٌ فَإِنَّما هِیَ زَجْرَه یٌ واحِدَه یٌ فَإِذا هُمْ بِالسَّاهِرَه یِ» نازعات/14- 12) پیدایش قیامت به واسطه یك صدای مهیب است. با یك صدا و صیحه همگی زنده می شوید. با یك صوری كه دمیده می شود همگی زنده می شوید، ناگهان همه مردم در یك جایی قرار می گیرند. «ساهِرَه یِ» سرزمینی است كه خواب به چشم كسی نمی رود. برای همه سحر است. اینها برای خدا كاری ندارد.
شخصی به من گفت: شنیده ای كه موبایل (تلفن همراه) آمده است؟ ! گفتم: بله. خودم هم دارم. گفت: ببین قدرت علم روز را، با آن طرف دنیا می توان صحبت كرد. از اینها گذشته تا چندسال دیگر، علم به جایی می رسد كه حتی تصویر
كسی كه با او صحبت می شود بر روی صفحه ظاهر می شود. به او گفتم: قرآن بالاتر از اینها را می گوید. می فرماید: حضرت سلیمان (ع) یك وزیر داشت. به آن حضرت گفت: اگر چشمت را روی هم بگذاری خود بلقیس را با كاخش می آورم. نه صدا و نه تصویر، بلكه خودش را.
تازه وزیر حضرت سلیمان (ع) مقداری از علم كتاب را می دانست. «قالَ الَّذی عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتابِ» نمل/40) آنوقت: «وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتابِ» رعد/43) به پیغمبر (ص) می گوید: اگر كفار تو را قبول ندارند غصه نخور، همین كه خدا تو را قبول دارد و كسی تو را قبول دارد كه علم من الكتاب دارد، تو را بس است (در روایت آمده كه او علی (ع) است) وزیر سلیمان بخشی از علم را داشت و چنان قدرتی داشت، امام صادق (ع) انگشتانش را باز كرد و به سینه اش اشاره فرمود: به خدا قسم علم كتاب ما هستیم. وقتی بنده خدا این كار را می كند، خدا هم می تواند با یك دمیدن انسان را زنده كند.
4- ماجرای حضرت موسی و چگونگی برخوردش با فرعون
«هَلْ أَتاكَ حَدیثُ مُوسی» نازعات/15) می خواهی قصه موسی (ع) را برایت بگویم.
#درسهایی از قرآن
@yavaranQoran
✍#تفسیر سوره نازعات(۴)
گوش بده: «إِذْ ناداهُ رَبُّهُ بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُویً» نازعات/16) خداوند از كوه طور موسی (ع) را مورد خطاب قرار داد. از اینجا معلوم می شود كه زمین ها یكی نیستند. چون فرموده است: وادی مقدس طوی. هم زمین مقدس داریم و هم زمین نا مقدس و نحس. مثل مسجد ضرار. یك زمین می شود حسینیه جماران و یك زمین می شود شراب سازی. زمانها هم همین طور است: «فی یَوْمِ نَحْسٍ مُسْتَمِرٍّ» قمر/19)، «فی أَیَّامٍ نَحِساتٍ» فصلت/16). زمان و مكان هردو و خوب و بد دارند. موسی (ع) وحی را دریافت نمود: «اذْهَبْ إِلی فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغی» نازعات/17)از «اذْهَبْ» معلوم می شود كه دین از سیاست جدا نیست. برو سراغ فرعون. از «اذْهَبْ إِلی فِرْعَوْنَ» معلوم می شود كه باید سراغ سرچشمه ها رفت. امام خمینی (ره) می فرمود: شاه باید برود، یكی از علمای دیگر می گفت: پپسی كولا حرام است! یعنی زمانی كه امام (ره) در فكر براندازی ریشه فسادها بود، برخی توجهشان به پپسی كولا بود. باید سراغ ریشه فسادها رفت. «اذْهَبْ» ی عنی انبیاء به سیاست كار دارند. «إِلی فِرْعَوْنَ» ی عنی بروسراغ ریشه ها «إِنَّهُ طَغی» برای مبارزه با طغیان «فَقُلْ هَلْ لَكَ إِلی أَنْ تَزَكَّی» نازعات/18) .
شیوه برخورد: باید محبت آمیز باشد (حتی با فرعون) . به فرعون بگو: آیا می خواهی پاكیزه شوی؟ دوست داری از دروغ ها و هوس ها نجات پیدا كنی؟ برادران نیروی انتظامی! وظیفه شما این است كه راجع به امر به معروف و نهی از منكر درس بخوانید. برخی كتابها در این زمینه را مطالعه كنید. با هرفردی با روشی باید برخورد كرد. با همه منكرات نمی شود با اسلحه برخورد كرد. با برخی منكرات باید آخوندها مبارزه كنند. با برخی منكرات اصلاً آخوندها نباید مبارزه كنند. باید كنار بروند.
#درسهایی از قرآن
@yavaranQoran
✍#تفسیر سوره نازعات(۵)
با برخی منكرات فقط خانم می تواند مبارزه كند، با برخی برادر بزرگتر، با برخی معلم، با برخی مدیر و. . . مثلاً: دو تا پیغمبردر قرآن داریم به نامهای حضرت موسی و حضرت سلیمان (ع) . یكی چوپان (موسی) ، دیگری پادشاه (سلیمان) . سلیمان (ع) چون پولدار و قدرتمند است، بلقیس را به حضور می طلبد. ولی موسی (ع) چون بی پول و بی قدرت است، باید شخصا به سراغ فرعون برود. خدا به موسی (ع) می فرماید: «اذْهَبْ» برو. ولی حضرت سلیمان (ع) به بلقیس می فرماید: بلند شو بیا. یعنی یكجا باید رفت و یك جا باید گفت: بیا. اگر سلیمان هستید احضار كنید، اگر موسی هستید، بروید. ما هرجا شكست می خوریم، بیشترش علت این است كه آنجا كه باید برویم، دعوت می كنیم و آنجا كه باید دعوت كنیم، می رویم.
«وَ أَهْدِیَكَ إِلی رَبِّكَ فَتَخْشی» نازعات/19) می خواهی من تو را به سمت پروردگارت هدایت كنم؟ تا خشیت پیدا كنی؟ ثمره علم و هدایت این است كه انسان از خدا بترسد.
5- معجزات موسی و برخورد فرعون
«فَأَراهُ الْآیَه یَ الْكُبْری» نازعات/20) هر ادعایی دلیل می خواهد. تو كه می خواهی مرا هدایت كنی، دلیلت چیه؟ یك آیه بزرگ به او نشان داد. عصا را انداخت، اژدها شد. موسی (ع) یكبار عصا را انداخت مار كوچك شد «كَأَنَّها جَانٌّ وَلَّی مُدْبِراً» نمل/10) یكجا عصا را انداخت ومار معمولی شد «هِیَ حَیَّه یٌ تَسْعی» طه/20) و یكجا اژدها شد «هِیَ ثُعْبانٌ مُبینٌ» اعراف/107). دفعه اول اگر اژدها می شد، شاید خود موسی می ترسید و آبرو ریزی می شد.
«فَكَذَّبَ وَ عَصی» نازعات/21) فرعون به جای اینكه تسلیم شود، تكذیب كرد (بعضی ها روح لجبازی و عناد دارند) عصیان هم كرد. «ثُمَّ أَدْبَرَ یَسْعی» نازعات/22) به موسی (ع) پشت كرد و تلاش كرد و گفت: باید او را از بین ببرم. باید یك پاتك بزنم. ساحرها را آوردند و هركدام نمایش دادند و وقتی با معجزه موسی (ع) مواجه شدند، همگی به او ایمان آوردند و در آخر به دست فرعون به دار آویخته شدند و به فیض شهادت نایل آمدند.
«والسلام علیكم و رحمه ی الله و بركاته»
#درسهایی از قرآن
✍ # تفسیر سوره نبا(۱)
بسم الله الرحمن الرحیم
«عَمَّ یَتَساءَلُونَ» نبأ/1 این سوره به نام سوره «نبأ» به معنای « خبر مهم» می باشد. مردم از چه خبر مهمی سؤال می کنند؟ ! یعنی مردم چقدر حرف می زنند؟ ! چقدر دچار تردید می شوند؟ ! در اسلام اگر مقصود از سؤال کردن فهمیدن باشد خوب است. حدیث داریم: امام صادق ع فرمودند: «سَلْ تَفَقُّهاً وَ لَا تَسْأَلْ تَعَنُّتا»(كافیج6، ص381) برای فهمیدن سؤال کنید گاهی برخی مقصودشان از سؤال این است که: حرف را از زیر زبان کسی بکشند و تجسس کنند. در قرآن «ِیَسْئَلُونَك» خیلی داریم: برخی سؤال می کنند و باید جوابشان را بدهی. برخی جاها می فرماید: به سؤالشان جواب نده. مثال: «یَسْئَلُونَكَ عَنِ الْأَنْفالِ» انفال/1 وقتی از تو درباره انفال سؤال می کنند « قُل» به آنها بگو. «یَسْئَلُونَكَ عَنِ الْأَهِلَّةِ» بقره/189 وقتی از تو درباره هلال ماه سؤال می کنند « قُل» به آنها بگو. جایی که سؤال طبیعی است باید پاسخ داد. اما به برخی سؤالها هم نباید پاسخ داد. ما چیزی در اسلام داریم به نام «سانسور» قرآن راجع به سانسور اینگونه می فرماید: «لا تَسْئَلُوا عَنْ أَشْیاءَ إِنْ تُبْدَ لَكُمْ تَسُؤْكُمْ» مائده/101 سؤال نکنید از چیزهایی که اگر بفهمید برایتان بد است. وقتی شما می پرسید: تو چه طور آدمی هستی؟ وقتی من جواب بدهم، علاقه شما از من کم می شود و بالعکس. اصل را بر این مبنا باید نهاد که هر دو آدم خوبی هستیم مگر اینکه خلاف آن ثابت شود. و لذا حدیث داریم: کیس حق ندارد درد دلش را به کسی بگوید. علامت مؤمن این است که لبخندش در صورتش و حزن و اندوهش در دلش باشد. و انسان حق ندارد سؤال کند. سؤال در مورد مادیات بد است(گدایی) شخصی نزد حضرت آمد و گفت: آقا مقداری پول بده تا خرج کنم! چون نه دست دارم کار کنم و نه پولی دارم تا تجارت کنم. حضرت صادق ع فرمود: سرت که سالم است. «اعْمَلْ فَاحْمِلْ عَلَى رَأْسِكَ»(كافی، ج5، ص76): با سرت حمالی کن و گدایی نکن. سؤال علمی جایز است. سؤال مادی جایز نیست مگر در وقت ضرورت. سؤالی که در آن شیطنت باشد یا با جواب دادن به آن سؤال آبروی مؤمنی به خطر بافتد، نباید پاسخ داد. اگر سؤال مشورتی بود و مثلا در مورد داماد سؤال شد، باید پاسخ صحیح داد(غیبت جایز است)
«عَنِ النَّبَإِ الْعَظی» نبأ/2 سؤال بیخودی می کنند. در مسایل قطعی چرا شک میکنند؟ ! از خبر بزرگ قیامت سؤال می کنند. از چیزی که می دانید سؤال می کنید؟
📚#درسهایی از قرآن
@yavaranQoran
✍#تفسیر سوره نبا(۲)
«الَّذی هُمْ فیهِ مُخْتَلِفُونَ» نبأ/3 از چیزی سؤال می کنند که در مورد آن اختلاف دارند. بگو مگو راه انداخته اید! وقتتان را صرف چیزهای بیهوده می کنید. در قرآن سوره ای داریم به نام سوره کهف که چند جوانمرد بودند که محیط آلوده را تحمل نکردند و از شهر به غار پناه بردند. بعد در قرآن می فرماید: عده ای عوض اینکه هدف آنها را جستجو پیدا کنند روی تعداد آنها بحث می کنند! یکی می گوید: ٥ نفر بودند، دیگری می گوید: نه خیر ٦ نفر بودند و. . . اینکه تعداد افراد اصحاب کهف چند نفر بودند مهم نیست، بلکه کارهای آنها مهم است. یا اینکه بدانیم بوعلی سینا چند کیلو بود که مهم نیست. از این قبیل اطلاعات زیاد است که اغلب آنها مفید نیست و به هیچ دردی نمی- خورد. قرآن داستان حضرت یوسف علیه السلام را تعریف می کند؛ نه حرفی از سن موسی(ع) به میان آمده، نه حرفی از عمق چاه به میان آمده و نه از ساعت ماجرا حرفی به میان آمده است، بلکه فقط به اطلاعات مفید و آموزنده پرداخته است. اینکه برادران یوسف(ع) اون را به بهانه تفریح از پدر گرفتند و در چاه انداختند، مسئله مهمی است. و به ما این تذکر را می دهند: که مبادا شما را به بهانه تفریح از اهدافتان دور کنند(حتی برادرانتان) و. . .
«كَلاَّ سَیَعْلَمُونَ» نبأ/4 آیا قیامت هم سؤال کردن دارد؟ ! در آینده خواهید فهمید. «ثُمَّ كَلاَّ سَیَعْلَمُونَ» نبأ/5 در آینده خواهید فهمید. این تکرار یعنی چه؟ ! تکرار برای تربیت است. بین تعلیم و تربیت تفاوت وجود دارد. بعد از تعلیم دادن گفتن لازم نیست. تربیت یعنی آنقدر تذکر بدهیم که بفهمد و قبول کند.
یعنی در تربیت تکرار لازم است. نماز باید تکرار شود. در تربیت، تکرار اصل است. و چون قرآن برای تربیت است خیلی از قصه هایش تکراری است. برخی چیزها اگر تکرار نشود فراموش می شوند.
#درسهایی از قران
✍ادامه دارد.....ان شاءالله
🌺یاوران قرآن @yavaranQoran
✍#تفسیر سوره نبا(۴)
آیا در مورد نعمت خواب فکر کرده اید؟ ! آیا در مورد غلطیدن در هنگام خواب فکر کرده اید و خدا را برای نعمت شکر کرده اید؟ ! قرآن می فرماید: غلطیدن از نعمت هاست: «وَ نُقَلِّبُهُمْ ذاتَ الْیَمینِ وَ ذاتَ الشِّمال» كهف/18 اگر انسان از شب تا صبح روی یک طرف بدنش بخوابد، صبح باید همگی به ارتوپدی مراجعه کنیم! ما به نعمتهای خدا کم توجهی می کنیم! خواب نعمت است. بیداری هم نعمت است. قرآن کریم در مورد جنگ بدر می فرماید: «ثُمَّ أَنْزَلَ عَلَیْكُمْ مِنْ بَعْدِ الْغَمِّ أَمَنَةً نُعاساً» آل عمران/154 یکی از نعمتها این بود که تعدادتان کم بود، خسته هم بودید، زیر پایتان هم شل بود، بعضی هم خوابیدند و جنب شدید. من همه مشکلات شما را به یک شبه حل کردم. اول شما را خواب کردم. در همان چند دقیقه خواب، خستگی شما برطرف شد. باران را فرستادم و شنهای زیر پای شما سفت شد. مقداری هم آب جمع شد و غسل کردید. یک مقدار هم تشنه بودید و از آب
خوردید. طراح هستی من هستم.
«وَ جَعَلْنَا اللَّیْلَ لِباساً» نبأ/10 شب را با لباس قرار دادیم. اگر حرکت زمین طوری بود که روز طول می کشید همه چیز می سوخت. «وَ جَعَلْنَا النَّهارَ مَعاشاً» نبأ/11 روز را وسیله ای قرار دادیم تا بروید دنبال زندگی. زندگی باید خروسی باشد، چون خروسها بعد از مغرب می خوابند و سحر بیدار می شوند. «وَ بَنَیْنا فَوْقَكُمْ سَبْعاً شِداداً» نبأ/12 بالای سر شما هفت آسمان ساختیم. «وَ جَعَلْنا سِراجاً وَهَّاجاً» نبأ/13 خورشید نورانی را برای شما قرار دادیم. و نور خورشید فواید بسیاری دارد.
«وَ أَنْزَلْنا مِنَ الْمُعْصِراتِ ماءً ثَجَّاجاً» نبأ/14 از ابرهای فشرده برای شما آب فرستادیم. باید در نزول باران دقت کرد. اگر آب از زمین می جوشید مضرات فراوانی داشت. اینها در نظر ما ساده است، چون دقت نمی کنیم ولی اگر ذره ای جابه جا شوند مشکلات زیادی پدید می آید. «لِنُخْرِجَ بِهِ حَبًّا وَ نَباتاً وَ جَنَّاتٍ أَلْفافاً» نبأ/16-15 باران فرستادیم و دانه های روغنی و غیر روغنی رویا ندیم. و باغهایی که شاخه هایشان به هم گره خوردهاند. «إِنَّ یَوْمَ الْفَصْلِ كانَ میقاتاً» نبأ/17 من که شما را آفریدم و طبیعت را در اختیار شما قرار دادم و کار شما خوردن و خوابیدن نبود، بلکه مقدمه بود. دنیا محل عبور است. در نیتهایتان آخرت را ببینید. «یَوْمَ یُنْفَخُ فِی الصُّورِ فَتَأْتُونَ أَفْواجاً» نبأ/18 نفخ صوری می شود و در صور دمیده می شود، همه شما به توسط صدایی بیدار می شوید. پیدایش قیامت با صدااست. «وَ فُتِحَتِ السَّماءُ فَكانَتْ أَبْواباً وَ سُیِّرَتِ الْجِبالُ فَكانَتْ سَراباً» نبأ/20-19 کوهها با همه بزرگیشان چنان به هم می خورند که سراب می شوند. یعنی زمین صاف و آبنما می شود. مثل خیابان صاف.
#درسهایی از قرآن
✍ادامه دارد.....ان شاءالله
@yavaranQoran
✍# تفسیر سوره نبا(۴)
«إِنَّ جَهَنَّمَ كانَتْ مِرْصاداً» نبأ/21 دوزخ در کمین انسان است. هر حرکتی پاسخ دارد. اگر ما ایمان داشته باشیم که زیر دوربین هستیم خودمان را کنترل میکنیم. این همه بی بند و باری بعلت غفلت از قیامت است.
«لِلطَّاغینَ مَآباً» نبأ/22 کسانی که طغیان می کنند جایگاهشا ن جهنم است. طغیان هم لازم نیست مثل آمریکا باشد. بلکه مثلا همین سیگار کشیدن در جاهای عمومی یک طغیان است. بداخلاقی طغیان است. طغیان درجاتی دارد.
«لابِثینَ فیها أَحْقاباً» نبأ/23 سالهای طولانی در آنجا می مانند. یک لحظه غفلت، یک عمر پشیمانی در بر دارد. اگر یک راننده لحظه ای غفلت کند باعث به خطر افتادن و یا مرگ دهها نفر شود. پس نمی توان گفت که: زمان جریمه با زمان گناه باید یکی باشد. مثلا با یک غیبت همه عبادات انسان پوچ می شود. «لا یَذُوقُونَ فیها بَرْداً وَ لا شَراباً» نبأ/24 در جهنم خنکی نیست، آشامیدنی نیست. «إِلاَّ حَمیماً وَ غَسَّاقاً» نبأ/25 بجز آب داغ و چرک. اگر تشنهات شد آب داغ و چرک درگلویت می- ریزند. چرا؟ چون آبروی فلانی را بردی، دل فلانی را سوزاندی، به فلانی تهمت زدی. خون بدل کردی و خون بدل می شوی: «جَزاءً وِفاقاً» نبأ/26 جزاهای خدا طبق وفق است. یعنی عادلانه است. یعنی خیال نکنید ظلم است. «إِنَّهُمْ كانُوا لا یَرْجُونَ حِساباً وَ كَذَّبُوا بِآیاتِنا كِذَّاباً» نبأ/28-27 عده ای اصلا فکر قیامت نیستند. انگار نه انگار که بعد از دنیا زندگی دیگری هم دارند! اصلا امیدی به حساب نداشتند. و به شدت آیات ما را تکذیب می کردند. «وَ كُلَّ شَیْءٍ أَحْصَیْناهُ كِتاباً» نبأ/29 آنها خواب بودند ما که خواب نبودیم. ما ریزکار شما را حساب کردیم. «فَذُوقُوا فَلَنْ نَزیدَكُمْ إِلاَّ عَذاباً» نبأ/30 بچشید که ما چیزی جز عذاب برای شما زیاد نمی- کنیم. «إِنَّ لِلْمُتَّقینَ مَفازاً حَدائِقَ وَ أَعْناباً» نبأ/32-31 در مقابل کسانی که جهنم در کمین آنهاست افراد متقی هستند که رستگارند. و نعمتهای مادی و معنوی در اختیار آنهاست. باغها، انگورها. . . «وَ كَواعِبَ أَتْراباً وَ كَأْساً دِهاقاً» نبأ/34-33 همسرانی زیبا، همسن، جوان، بکر، علاقه مند. . . و آشامیدنی های گوارا بر آنها فراهم است.
«لا یَسْمَعُونَ فیها لَغْواً وَ لا كِذَّاباً» نبأ/35 دری وری در آنجا نیست. «جَزاءً مِنْ رَبِّكَ عَطاءً حِساباً» نبأ/36 اینها پاداشهایی است از طرف خدا و چون در دنیا با تقوا بودید. تقوا یعنی جلو نفس را از بدیها گرفتن.
ابوذر وارد مجلسی شد، دید معاویه و همه سران بنی امیه نشستهاند. خندید! گفتند: چرا خندیدی؟ ! گفت: یاد یک حدیث افتادم! گفتند: باید حدیث را بگویی. گفت: حدیث داریم: وقتی دیدید رییس حکومت اسلامی معاویه است و همه دست اندرکاران بنی امیه هستند، خاک بر سراین کشور. این مطلب به معاویه خیلی برخورد. چون با آن حدیث آبروی بنی امیه رفت.
دور او را گرفتند و گفتند: یا باید بگویی این حدیث را از که شنیدی یا اینکه این حدیث را بافتی تا آبروی ما را بریزی. ابوذر گیر کرد. گفتند: شاهدت کی است؟ گفت: علی ابن ابیطالب(ع). حضرت را آوردند و گفتند: تو شاهد این حدیث بودی؟
فرمودند: نه! اما این را شنیدهام که پیغمبر(ص) فرمود: ابوذر هرچه می گوید راست است. آسمان بر کسی یاد نیفکنده که راستگوتر از ابوذر باشد.
و السلام علیکم و رحمة و برکاته.
#درسهایی از قرآن
@yavaranQoran
99.01.28.mp3
9.79M
● برنامه #درسهایی_از_قرآن●↶ 28 فروردین 99
حجت الاسلام والمسلمین قرائتی
امام زمان علیه السلام
حجم: 9.33 mb
زمان: 26:08دقیقه
📖 #درسهایی از قرآن
🌺 یاوران قرآن @yavaranQoran