از تندباد فتنه ندارم غم سقوط
ما پرچمیم و فتنه گران تار عنکبوت
پهن است سفره ی دل خونم، گرفته اند
ناشاعرانِ خسته قلم، روزه ی سکوت!
ماییم و آرمان شهادت، شما و چه؟
ما زنده ایم در کنف حی لایموت
دم میزنید تا که برافتد نظام ما
خاموش کرده است که خورشید را به فوت؟
سبز است این دیار به خون شهید و باز
چشم امید بسته کسان بر کویر لوت
پایین گرفته ای سر خود را و میروی
اینک بهوش باش که چاه است روبه روت!
مسعود یوسف پور
@yosefpoor_ir