📚 زوای «پیزغلی» و «پِسخالی»
بچه بودیم گاهی تیلهبازی میکردیم و برخی «پیزغلی» («پِسخالی») میکردند؛ یعنی کلک میزدند.
◾️ زوای «پیز»
«پیز» از «پیختن» است.
زایههای دیگرش «پیش»، «پیس» و «پیچ» است.
«پیختن» به معنای پیش و جلو آمدن، پیچ پیدا کردن، برجسته شدن و... است.
«پیسی» به معنای برجستگی لکهای بر پوست است. «پیه» هم از «پیستن» میآید و «پیر» به معنای پیشوا از «پیشتن» گرفته شده است. «پارسال» و «پیرار سال» هم یعنی سال پیش و پیشتر. «پیرتر بودن» یعنی پیشتر به گیتی آمدن. واژه نزدیک به پیش، «بیش» است.
◾️ زوای «غلی» (خالی)
پس «پیز» یعنی بیش، برجستگی یا پیچش. حال «غَـ+لی» یا «غلـ+ی» چیست؟
«غلی» در «پیزغلی» دو واژه است:
۱. «غـ+لی» یعنی بیش («غـ») + لافی («لی»)، به معنای بیشلاتی و لافزنی بسیار.
۲. «غلـ+ی» یعنی همراه با «غل».
▫️ زوای «غـ+لی»
«غـ» زایه «غَفتن» است که تبار آن «گَفتن» است. این ریشه به خوبی معنای «گَلِ هم بودن» و «چفت هم بودن» را نشان میدهد؛ چنانکه واژه «غَبغب» نیز از «غفتن» است و رویهمبودن را نشان میدهد.
زایه «لی» از «لیفتن» است که همتیره «لافتن» است. زایه «لافتن»، «لاف» و «لات» است. «لی» در اینجا معنای لافزنی دارد. معنای اصلی ریشه «لافتن» و «لفتن» همان آشکارسازی و «لب» و «لبه» و «لَو دادن» و «لا دادن» است. «لات» هم چون وانمایی میکند، لات میشود و «لاف زدن» یعنی وانمایی کردن.
از این رو، «غـ+لی» یعنی بیش از اندازه («غـ») وانمایی کردن چیزی. «پیزغلی» که همان معنای «نیرنگ و کلک» دارد، یعنی پیچاندن («پیز»: پیچ) و وانمایی بیشینه.
▫️ زوای «غلـ+ی»
«غل» از «غفتن» به معنای «گلهمبودن» و آمیختگی است و «ی» نسبت است. گویا همین واژه به عربی رفته و «غُل» از آن گرفته شده است؛ غل و زنجیر همان «کُنـ»د و زنجیر است. «اغلال» هم یعنی قفل و بستگی. «دَغَل» نیز فارسی است و به معنای بسیار گلهم، پیچاندن و آمیختگی (حق و باطل) میباشد.
با این زوا، «پیزغلی» یعنی بیشدغلی و نیرنگ زدن بیشینه. «پِسخالی» هم همین معنا را میدهد («پِس» از خاندان «پیز» است و «خالی» هم از تبار «غَلی» است).
«سید ایمان علوی» درخواست این زوا را کرد.
🌹خرید
کتاب «زَوا» با ۶۷٪ بهاکاه؛ ۵۰ هزار تومان
◾️گروه زوا؛ با گروهداری ا. امامی