به نام خدای مهرای ویژامهر
📚 سواژ واژه «جوان»
از یک دهه پیش بررسی های زبانی نگاه مرا گرفت. نزدیک سال ۹۳ یک کتابی کار کردم که چاپ نکردم و از آن پس نیاز به واژه سازی برای «ابرفقه» مرا واداشت که به یک دستگاه خوانشگر (استنطاق) زبان فارسی و واژگان بپردازیم. پس از نزدیک به چهار سال بررسی، به دستگاهی رسیدم که نامش «سَواژ» گذاشتم که ان شاءالله بتوانم تابستان به گونه فشرده چاپ کنم.
اینک واژه «جوان» را از آن دستگاه برای شما گرامیان خوانش می کنم:
◽️جوان یا دو واژه است و یا سه واژه
جو+ وان
جو+ آن
ج+ وان
ج+وا+ن
«جو» یک ریشه دارد (جَفتن)
«وا» می تواند از دو ریشه باشد (وافتن و واختن)
«ن» می تواند از دو ریشه باشد.
«ج» نیز می تواند از دو ریشه باشد.
◽️بنابراین «جوان» می تواند هشت پیوند داشته باشد. یک پیوندی که شاید درست تر باشد را بررسی می کنیم:
«جَ»: زادفت (بن مضارع مرخم) از «جَختن» که زاد (بن مضارع) «جَس» و«جَش» می دهد. جَس+ت و جَش+ن از آن هستند. یعنی به نیکی و خوشی برآمدن
«وان»: زاد «وافتن» است به معنای «بهره» که زاد دیگر آن «وام» و «وان» است.
◽️ «جَوان» در این «سَواژ» یعنی شکفتگی بهره
این معنا بسیار به «بُرنا» نزدیکاست؛ بُرنا از «بُفتن+ ناختن» است. بُفتن یعنی برآمدن که «بُل»ند و سپه»بُد» هم زادهای دیگر آن هستند. «نا» هم زادُفت ناختن است که زاد آن می شود «ناز» بنابراین برنا می شود نازو گیرایی برآمده.
ان شاءالله یک روز واژه «مغناتیس» را خوانش خواهیم کرد تا از بسیاری شگفتی در پوست نگنجید!
📚
کانال فزا: فارسی زبان انقلاب:
◽️ به
گروه فزانوردان بپیوندید!