ناسوره تن دارُم نَخوشِ احوال
دیمُم را مَچ هاکُن دست شانی یُم وال
مُنی واسری تِی کَش خُجی جائه
هنوز تِرسُم روبارپی اِز سگ و شال
دَکُن جامه تنُم، پولکشا دَچین
جوروب لینگُم دَکُن بی یِر پَشِلوال
تنور جا در بی یِر سیرو و کِشتا
تا دلجا بَزِنُم اِز ذوق بال بال
تومِی و بادام و سونو حِلواسان
دَره اِز کیوانی ، گزینه ای مال ؟
هنوز محتاجتُم ، اسپی بَبه مو
الُف قَدُّم بَبه ، تِی واسری دال
دَرُم خُسُم نَنَه جان ، چشم به راهتُم
اگر بی یِی به خوم خار بو مُنی حال
🌷🌷🌷🌷🌷
تنم دردمند و حالم ناخوش است
صورتم را بوسه بزن و دستت را روی شانه ام بگذار
آغوش تو برای من جای خوبی است
هنوز هم از سگ و شغال کنار رودبار میترسم
جامه را تنم بپوشان و دکمه هایش را ببند
جوراب را در پایم کن و شلوار پشمی ام را بیاور
از توی تنور، کلوچه و کشتا را در بیاور
تا با شوق و ذوق دلم بال بال بزنم
مغز هسته زرد آلو، بادام، سمنو و حلوای سیاه هنوز از دور اندیشی در گودال انباری مخفی داری ؟
هنوز محتاج و وابسته به تو هستم با اینکه موهایم سفید شده است
قد رعنای من که همچون الف بود ، از فراغ تو چون دال خمیده شده است
دارم میخوابم مادر جان ، چشم به راهت هستم
اگر امشب به خوابم بیایی ، حال من خوب میشود.
🌷🌷🌷🌷🌷🌷
با احترام :
#محمداسماعیل_کلانتری
#ماک 97/12/5
@zadgahamtuyehdarvar