گاهی به این فکر می کنم؛ حالا که خدا را نمی پرستیم لااقل به خدا بی احترامی نکنیم!
یک وقت یکی صاف و ساده به خدا می گوید خدایا من توان و عرضه ی نماز، روزه، انفاق، اخلاق نیک و یا ترک فلان گناه را ندارم!
این بیچاره لااقل صادقانه آمده در پیشگاه خدای متعال و قدرتمند؛ خودش را ذلیل و کوچک شمرده و خاشعانه اعتراف به نتوانستن کرده!
اما گاهی یک نفری می گوید این روزه گرفتن برای روزگار ما نیست و قدیمی شده و برای بدن انسان خیلی ضرر دارد! یا می گوید نماز خواندن خیلی هم مهم و تاثیر گذار نیست! یا با خودش فکر می کند انفاق اصلا عقلانی نیست! یا حالا فعل و ترک فلان گناه از طرف من اصلا برای خدا مهم نیست یا وسط این شلوغی ها به چشمش نمی آید!
این احمق دارد خدای خودش را ذلیل می کند!
خدای این بدبخت واقعا خدای نفهم، ذلیل و جاهلی است. یعنی دارد این نسبتها را به خدای کوچک خودش می دهد!
خب این همان شرک است.
وقتی سر یک حکم مشخص و ثابت شده ولو جزیی به خدا نسبت نفهمی می دهی یعنی مشرکی...
خلاصه ی حرفم همان است که اول گفتم!
اگر خدارا درست پرستش نمی کنیم لااقل به خدا بی حرمتی نکنیم! حرف ها و دستوراتش را بی دلیل یا ناقص و قابل نقض کردن ندانیم! ذلت، ناتوانی و جهل را به خدا نسبت ندهیم! خدای ذلیل و جاهل و ناتوان نمی تواند نجات دهنده باشد که!
لااقل حرمت خدا را نگه داریم! لااقل ذلت و ناتوانی خودمان را قبول کنیم و شرمنده باشیم. شاید فرجی شد...شاید خدا نجاتمان داد! این خدا می تواند منجی باشد!
@zamiirr