یک جایی در یکی از خیابانهای فرنگ تلوزیونی گذاشته اند و بخشی از جنایات یهود حرامزاده را پخش می کنند تا مردم ببینند!
رهگذری با یک بطری آبجو و سیگار نیکوتین بالا در دست ایستاده و دارد تماشا می کند.
مردی که با آن موهای طلایی موج دار، فک زاویه دار و تراشیده،با آن خطوط عمیق روی چانه و گردن،چشمهای آنگلوساکسن سبزآبی کمرنگ،بینی بلند و کشیده و مخصوصا با آن سبیل وسترنی، آدم را یاد کلینت ایستوود و جان وین می اندازد.
طرف کمی که حرامزادگی و وحشی گری قوم همیشه نکبت و کثیف یهود را می بیند انگار دیگر توان ایستادن ندارد و همانجا روی زمین می نشیند و با چشمان خیسش مشت بر زمین می کوبد.نمی دانم شاید یاد فرزندان و خانواده خودش می افتد.
خلاصه آخرسر بلند می شود و می رود،اما مردی که رفت دیگر آن مردی که آمده بود نیست...در عرض چند دقیقه خیلی چیزهارا فهمید...
آه فلسطین!
تو کاری داری می کنی که هیچکس نتوانست و نمی توانست بکند.تو داری مردم را متوجه حقایق عالم می کنی!تو داری مردم را آماده آرماگدون می کنی...شبیه همینکاری که با این مرد کردی...از چهره و راه رفتنش پیداست او حالا آماده جنگیدن است.
فلسطین!
تو زخم میخوری،فرزندان تکه پاره شده ی خودت را در آغوش می کشی اما ایستاده ای که این رسالت تاریخی را سربکشی.
حالا چرا این مرد در دل گهواره تمدنی غرب از ظلم رنجید و اشک ریخت و مشت کوفت اما برخی اعراب و ایرانی های به ظاهر مسلمان اشک نمی ریزند و حتی خوشحالند و حمایت هم می کنند؟
خب این مرد شرف دارد،آنها ندارند!
این مرد حلال زاده است آنها نیستند.
فلسطین اصلا از اول قرار بوده همین آدمهارا مرزبندی کند!
@zamir_elyas